عارف علیزاده در ۴ سال قبل، دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۰:
یک غزل بسیار موزون و آهنگین از مولانا که ظاهر و وزنی شاد دارد،اما در مفهوم بسیار حزین است.
دقیقا برعکس آن قطعهی "امشب در سر،شوری دارم" که مفهومی بسیار والا و شاد دارد اما بر یک ملودی محزون سوار است.
در اینجا مولانا خود را خطاب قرار داده،و منظور از مطرب،خودِ مولاناست که میدانیم دف نواز ماهری بود؛با استناد به بیت "امشب منم مهمان تو،دست من و دامان تو،یا قفل در وا میکنی،یا تا سحر دف میزنم."
و رسانای نوعی کلافگی و وهم درونی و هم صحبتی با خودش است.
البته،این مطالب،برخاسته از سواد بسیار اندک اینجانب میباشد که یقینا قابل نقض است.
سپاس
داریوش در ۴ سال قبل، دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۳ - ربودن عقاب موزهٔ مصطفی علیه السلام و بردن بر هوا و نگون کردن و از موزه مار سیاه فرو افتادن:
چنین ادعائی که مولانا در این شعر میکند برای بشر مدرن زمانی باورکردنی میشود که سندیتی از آن در قرآن ویا احادیث و روایات در روایات بیابیم. ولی از این داستان ویا داستان قبل که طفل کافر شیرخواره با محمد رسول الله حرف میزند ! چنین استنباط میشود که مولانا در شعرمثنوی دست خود را باز گذاشته وبه سندیت موضوع کاری ندارد ودر واقع محمد مصطفی برای او یک شخصیت آشناست وانطور که او را حس میکند بیان میکند ونه آنطور که در اسلام توسط اهل علم ویا تاریخدانان پیامبر را با ذکر مدرک و سند شناسانده اند. بنابراین اینگونه اشعار مثنوی را باید بعنوان نظر شخصی مولوی نسبت به پیامبر دانست با حق برداشت آزاد. مسلما خواننده مولوی میداند که همین شیوه برداشتهای معنوی و الهامی شاعر از دیگر پیامبران الهی مثل موسی و عیسی هم بکرات در اشعار مثنوی معنوی بکار گرفته شده اند مثلا در شعر موسی و شبان. آن قصه تا جایی که ما اطلاع داریم در قرآن نیست و برداشت معنوی مولانا از شخصیت موسی هست که آن قصه را برای ذکر یک مفهوم معنوی بکار گرفته است. اینکه تا جه اندازه مولانا در قرن هفتم هجری مجاز است در شخصیت محمد ص که ممدوح مسلمانان هست وسنتش اسوه حسنه مسلمانان بدلخواه خود دستکاری کند و برداشتهای متفاوت خود و باصطلاح دیدگاه شخصی خود را بدون توجه به نظر تاریخدانان ومتشرعین دیگر در قالب شعر بیان کند بحث دیگریست. بهر حال شاعر در مثنوی معنوی محمد ص را همانند موسی و عیسی و پیامبران دیگر در زمره آشنایان خود درآورده وبا زبان حال با آنها به گفتگو درآمده ودر این راه تفاوتی هم بین بزرگان و پیامبران قائل نشده است. این دیدگاه مولوی برای مسلمان ایرانی امروز قابل تامل است . زیرا که امروزه هرگونه برداشت شخصی از اسلام صدر و خصوصا دخل و تصرف و قصه سازی حول محور شخصیت محمد ص کمابیش ممنوع اعلام شده و حتی پیگرد قانونی دارد . نمونه بارز آن داستان سلمان رشدی بود که با حکم ارتداد روح الله خمینی مواجه شد. !
nabavar در ۴ سال قبل، دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
گرامی محمد ادیب نیا
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
nabavar در ۴ سال قبل، دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰:
گرامی حفیظ
ناقابل بود
زنده باشی
بهنام در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:
تا نقصانی نباشد کمال معنا پیدا نمیکند، نور از پس ظلمت نمایان شده و هستی در حرکت به سوی کمال است و خیام در این رباعی انتظار آفرینش جهان در تکامل رو داشته که در اصل با هدف آفرینش که همانا حرکت به سوی کمال است در تضاد است.
حفیظ احمدی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰:
خیلی ممنون جناب ناباور، بسیار استفاده کردم از رهنمایی هایتان در تفسیر این بیت. موفق و کامگار باشید.
یا علی
دکتر محمد ادیب نیا در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
کلمات و ترکیبات؛ کشور دوست، گیسوی معنبر دوست، پیامی از بر دوست، غباری از در دوست، خیال منظر دوست، قد و بالای چون صنوبر دوست، مویی از سر دوست، غلام و چاکر دوست، در این غزل زیبا، و اَقدام دوست، جمال دوست، راز دوست، دوست پرور، روی دوست، دیار دوست، خط مشکبار دوست، عز و وقار دوست، همه کار و بار دوست، اختیار دوست، انتظار دوست، رهگذار دوست، اندر کنار دوست، نِیَم شرمسار دوست، دوست غایب از نظر، لطف بی نهایت دوست، حسن دوست، طره دوست، طره مشکسای دوست، ضمیر منیر دوست، پادشاه حسن، جناب دوست، دولت کشتی نوح، آستان حضرت دوست، نظیر دوست، رخ دوست، و… مانند اینها، به دور از انصاف است که آنها را کنایه و تلمیحی از دوست واقعی و حقیقی چون انسان کامل در جهان هستی که واسطه فیض الهی بر سراسر هستی است ندانیم و بسیار ساده اندیشی است که این کلمه مقدس را به هر آدم موهومی که برازنده آن نیست بدانیم. لذا معتقدیم که دوست و ترکیبات آن در دیوان خواجه شیراز و حافظ اهل راز، بی گمان وجود مقدس آقا و سرور و مولایمان، امام الزمان مهدی، موعود غایب حاضر علیه الصلوة والسلام است. آری چه زیبا می گوید حافظ اهل راز؛
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
والحمد لله رب العالمین علی کل حال
دکتر محمد ادیب نیا در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
کلمات و ترکیبات؛ کشور دوست، گیسوی معنبر دوست، پیامی از بر دوست، غباری از در دوست، خیال منظر دوست، قد و بالای چون صنوبر دوست، مویی از سر دوست، غلام و چاکر دوست، در این غزل زیبا، و اَقدام دوست، جمال دوست، راز دوست، دوست پرور، روی دوست، دیار دوست، خط مشکبار دوست، عز و وقار دوست، همه کار و بار دوست، اختیار دوست، انتظار دوست، رهگذار دوست، اندر کنار دوست، نِیَم شرمسار دوست، دوست غایب از نظر، لطف بی نهایت دوست، حسن دوست، طره دوست، طره مشکسای دوست، ضمیر منیر دوست، پادشاه حسن، جناب دوست، دولت کشتی نوح، آستان حضرت دوست، نظیر دوست، رخ دوست، و... مانند اینها، به دور از انصاف است که آنها را کنایه و تلمیحی از دوست واقعی و حقیقی چون انسان کامل در جهان هستی که واسطه فیض الهی بر سراسر هستی است ندانیم و بسیار ساده اندیشی است که این کلمه مقدس را به هر آدم موهومی که برازنده آن نیست بدانیم. لذا معتقدیم که دوست و ترکیبات آن در دیوان خواجه شیراز و حافظ اهل راز، بی گمان وجود مقدس آقا و سرور و مولایمان، امام الزمان مهدی، موعود غایب حاضر علیه الصلوة والسلام است. آری چه زیبا می گوید حافظ اهل راز؛
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
والحمد لله رب العالمین علی کل حال
دکتر محمد ادیب نیا در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
کلمات و ترکیبات؛ کشور دوست، گیسوی معنبر دوست، پیامی از بر دوست، غباری از در دوست، خیال منظر دوست، قد و بالای چون صنوبر دوست، مویی از سر دوست، غلام و چاکر دوست، در این غزل زیبا، و اَقدام دوست، جمال دوست، راز دوست، دوست پرور، روی دوست، دیار دوست، خط مشکبار دوست، عز و وقار دوست، همه کار و بار دوست، اختیار دوست، انتظار دوست، رهگذار دوست، اندر کنار دوست، نِیَم شرمسار دوست، دوست غایب از نظر، لطف بی نهایت دوست، حسن دوست، طره دوست، طره مشکسای دوست، ضمیر منیر دوست، پادشاه حسن، جناب دوست، دولت کشتی نوح، آستان حضرت دوست، نظیر دوست، رخ دوست، و... مانند اینها، به دور از انصاف است که آنها را کنایه و تلمیحی از دوست واقعی و حقیقی چون انسان کامل در جهان هستی که واسطه فیض الهی بر سراسر هستی است ندانیم و بسیار ساده اندیشی است که این کلمه مقدس را به هر آدم موهومی که برازنده آن نیست بدانیم. لذا معتقدیم که دوست و ترکیبات آن در دیوان خواجه شیراز و حافظ اهل راز، بی گمان وجود مقدس آقا و سرور و مولایمان، امام الزمان مهدی، موعود غایب حاضر علیه الصلوة والسلام است. آری چه زیبا می گوید حافظ اهل راز؛
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
والحمد لله رب العالمین علی کل حال
دکتر محمد ادیب نیا در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
کلمات و ترکیبات؛ کشور دوست، گیسوی معنبر دوست، پیامی از بر دوست، غباری از در دوست، خیال منظر دوست، قد و بالای چون صنوبر دوست، مویی از سر دوست، غلام و چاکر دوست، در این غزل زیبا، و اَقدام دوست، جمال دوست، راز دوست، دوست پرور، روی دوست، دیار دوست، خط مشکبار دوست، عز و وقار دوست، همه کار و بار دوست، اختیار دوست، انتظار دوست، رهگذار دوست، اندر کنار دوست، نِیَم شرمسار دوست، دوست غایب از نظر، لطف بی نهایت دوست، حسن دوست، طره دوست، طره مشکسای دوست، ضمیر منیر دوست، پادشاه حسن، جناب دوست، دولت کشتی نوح، آستان حضرت دوست، نظیر دوست، رخ دوست، و... مانند اینها، به دور از انصاف است که آنها را کنایه و تلمیحی از دوست واقعی و حقیقی چون انسان کامل در جهان هستی که واسطه فیض الهی بر سراسر هستی است ندانیم و بسیار ساده اندیشی است که این کلمه مقدس را به هر آدم موهومی که برازنده آن نیست بدانیم. لذا معتقدیم که دوست و ترکیبات آن در دیوان خواجه شیراز و حافظ اهل راز، بی گمان وجود مقدس آقا و سرور و مولایمان، امام الزمان مهدی، موعود غایب حاضر علیه الصلوة والسلام است. آری چه زیبا می گوید حافظ اهل راز؛
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
والحمد لله رب العالمین علی کل حال
یوسف در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:
این غزل در زمره غزل های بد وناپسند حافظ می باشد که با روح لطیف حافظ همخوانی ندارد. احتمالا بواسطه سختی و یا عملی سخت مورد عتاب و طرد شدن ازطرف ممدوح خود قرارگرفته است و برای دلجویی و جلب توجه ممدوح خود این غزل را سروده است.
الف در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
سلام یه نکته ای اشعار شمس تبریزی در ارشیوتون موجود نیست.
محمدرضا در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۳ - سخنپرداز:
این تصنیف اولین بار توسط استاد فقید علی داور معروف به درویش ( پدر مثنوی خانی ایران) در دهه 30 هجری در رادیو خوانده شد و بعد از آن خواننده های مختلف در دهه 50 تا کنون آنرا بازخانی کرده اند.
رضا بختیاری در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷:
تلفظ صحیح واژه « خور » در بیت چهارم ( خَور ) هست یعنی به جای ضمه باید با فتحه خوانده بشه تا با واژههای راهبر / پدر / زر و ... همقافیه باشد
اگر « خُور » تلفظ شود قافیه اشکال دارد .
« خَور » گویش خراسانی ست .
مبین در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - مطلع سوم:
اوست طغانشاه من، مادرم التون اوست
من به رضای تمام سنقر دکان او
سه لفظ ترکی در یک شعر آمده شعری که در وصف خانواده خود خاقانی شروانی ست
طغان (دوغان) و سنقر و آلتون...
مهدی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
نیمه شب مست به بالین من آمد بنشست،صحیح میباشد
اگر از خمر بهشت است و اگر باده ی مست،صحیح است
زال فروزنده در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
درود و سرود پروردگار فرزانه پیروزمند بر فرزانگان رِند پارسا
گنجور نازنین چند روزی از دسترس خارج بود!
اکنون هم با کمک VPN کامیاب به دیدار این اثر زیبا شدم
و از گفتار و سخن دوستان پیروزمندم بهره ها بردم و آموختم
کاردو در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
بیت اول چه زیباست... چه مفاهیمی با دو کلمه خطا در مصراع دوم می توان از آن دریافت:
خطایی از من سرزد و او هم خطا کرد و رفت
خطایی از من سر زد و او راه دیار خطا در پیش گرفت
یاد دیار خطا افتاد و به همانجا رفت
یاد دیار خطا افتاد و خطا کرد و رفت...
امیرحسین در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم:
زان جوهر که بود در خور آن
اصلاح شود: زان جواهر که بود در خور آن
هونام در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
امان از این افراد دینی
چرا نمیخوان قبوا کنن که خیام باهاشون مخالفه؟؟
چرا هی شعرای خیامو میپیچونن؟؟
انقدر سخته درکش؟؟؟
چقدر تفسیر به رای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟