گنجور

حاشیه‌ها

حسن محمودی در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۱۱ در پاسخ به سما سمایی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

عرض سلام و ادب

به نظر بنده‌ معنی واژه‌ی مُهره در عبارت کمان مهره، اشاره به گوی دارد که بهرام گور بجای تیر، از گوی برای شکار گورخر استفاده میکرده است، و بنظر این حقیر، حضرت سعدی علیه‌الرحمة ابرو را کمان و چشم را مهره در نظر گرفته است و با اشاره به داستان بهرام گور، به یک شکار فوق‌العاده و خارج از توان دیگران اشاره دارد.

محمد حسن نوری در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۰ در پاسخ به کاوه شیرکُش دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق:

چون معشوقه میخواست ترکش کنه و دلش براش میسوخته گل رو بهانه میکنه و به آب میفرستش

و بهش میگه برو تا رها بشی و به من انگ بی مهری نزنی

یه لطف ویژه بهت میکنم نمیزارم درد دوری از من رو تحمل کنی

ظاهرا منظور شاعر اینه که این حرفهارو معشوقه توی دلش میگه

رامین رامین۱۲ در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

حضرت سعدی برای این اثر هنری زیبات باید بهت گفت

خارت بخورم که خار خرماست

 

علیرضا در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را:

شبیه به بیت

خواب عارف این بود بی خواب هم

گفت ایزد هم رقود زین مرم

که اشاره به آیه شریفه تحسبهم ایقاظ و هم رقود در سوره کهف است. یعنی ای پیامبر تو ایشان را بیدار می پنداری و حال آنکه آنان خفتگانند. در الدر الثمین آمده که ابن بابویه پدر شیخ صدوق در حمله قرامطه به مکه در سال 329 به شهادت رسید و پیش از مرگ این بیت حلاج را زمزمه میکرد :

تری المحبین صرعی فی دیارهم

کفتیه الکهف لا یدرون کم لبثوا

که اشاره به حال مجذوبان درگاه الهی دارد که بقول مولانا از احوال دنیا غافلند و در پنجه تقلیب رب هستند.

فرهود در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۱ دربارهٔ آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸:

 

به شیخ، شهر، فقیری ز جوع برد پناه

به این امید که از جود خواهدش خوان داد

هزار مسأله پرسیدش از مسایل و گفت

که: گر جواب نگویی نبایدت نان داد!

نداشت حال‌ِ جدل آن فقیر، شیخ غیور

ببرد آبش و نانْش نداد تا جان داد

عجب که با همهٔ دانایی این نمی‌دانست

که حق به بنده نه روزی به شرط ایمان داد!

من و ملازمت آستان پیر مغان

که جام می به کف کافر و مسلمان داد!

غرض، چو باعث ایجاد این جهان عشق است؛

تمام کار جهان را ز عشق سامان داد!

 

کوروش در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:

گشادند از درون جان در تحقیق سعدی را

 

چو اندر قفل گردون زد کلید صبح دندانه

 

مصرع اول یعنی چه

 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱:

اگر قمر به رُخَت ، لافِ همسری بزند،

زهرا مرادی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۹ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

سپاس از توضیحاتتون

حاج مهدی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

راجع کلمه دیو سپید چند کلمه بنویسم :

اگه کسی بالای کوه دماوند رفته باشه در نزدیکی دهانه آتشفشان، چاه گوگرد فشان را دیده اند 

مدام از این چاه بخار به همراه ذرات گوگرد به بیرون می‌پاشد و صدایی شبیه صدای خروپف از این چاه می آید، این صدای وحشتناک ذهنیتی را ایجاد می‌کند که یک دیو در این چاه خوابیده است و صدای خروپف او اینگونه به گوش می‌رسد،  دم به معنی بخار و آوند به معنی آویزان از بخارات همین چاه گرفته شده 

نکته جالب دیگه اینکه ناصرخسرو نیز در سفرنامه خودش از این چاه یاد کرده و میگه از این چاه کبریت و نشادر برداشت میشه و مردم آن زمان این دو ماده را در پوست گاو جمع می‌کردند و پوست گاو های پر شده را از بالای کوه بر روی برف ها به پایین میغلتاندند و پایین کوه کسانی این گوگرد و نشادر را بر می داشتند.

حاج مهدی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۵:

یکی از ویژگی‌های شاخص نصرالله منشی در ترجمه آزاد همین سرودن اشعار متناسب با موضوع کتاب است ، البته نمی‌دانیم که این ابیات سروده خود اوست یا عاریتی است؟ اما هرچه هست در سایر منابع این ابیات دیده نشده و اگر در کلیله و دمنه نیامده بود ما نیز از آن بی بهره می ماندیم 

عباسعلی دادخواه در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۵ - شخصی به وقت استنجا می‌گفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق می‌گفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت:

ارتباط قسمت دعای اشتباه با بحث تکبر که در قسمت دوم شعر بیان شده چیه؟ به نظر من اینطور می رسه که یهویی مبحث شعر عوض شده. 

Sm در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۳ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱:

بیکران درود

یه واک جا افتادهmalleability

واک فارسی با voiceهمستاک هستند

محمد خراسانی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۴ در پاسخ به نجاتی دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۸:

احتمالا سقراط  است   یا یکی از فلاسفه یونان احتمال  سقراط بیشتر است چون در اشعار ناصر خسرو یه سقراط  زیاد اشاره شده 

M Kh در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۶:

گر محاسب باز عشق تند خوست

پاک خواهد بود در محشر حساب

بسیار عالی..!

فرهود در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش:

چار گوهر ز گوش گوهر‌کَش برگشاد آن نگار حورا‌فَش

نگار‌: بت‌.   حورافَش‌: حوراوَش‌. و حورا‌ یعنی زن زیبای بهشتی‌، جمع آن حور است.

فرهود در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش:

مرد سرهنگ از آن نمونش راست از سر خون آن صنم برخاست

نِمونش‌: راهنمایی (فرهنگ معین‌)

فرهود در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش:

بر زمین ز آهن بلارک تیر گاهی آتش فکند و گه نخجیر

پَلارک یا بلارک نوعی پولاد مرغوب بوده است‌، جنسی است از آهن یا پولاد هندی.

مجتبی میرسمیعی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۵:

سلام...."سَر دَهانند" به چه معنی است؟🙏🌺🌺

فرهود در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷- سورة الاعراف‏ » ۵ - النوبة الثانیة:

و فائده اسلام عصمت است در خون ...

مَقت‌:

بغض و عداوت و دشمنی. ( ناظم الاطباء ) : و ششم بر هیچکس گواهی ندهی نه به کفر نه به شرک و نه به نفاق که این به رحمت بر خلق نزدیک‌تر است و از مقت خدای تعالی دورتر است. ( تذکرة الاولیاء عطار ).

 

 

پرهام علیزاده در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:

ماه درخشان

۱
۱۱۸
۱۱۹
۱۲۰
۱۲۱
۱۲۲
۵۲۶۸