بخش ۱ - گفتار نخست در عظمت ذات باریتعالی و نقص ادراک بشر: ای نبرده کسی به کنه تو راه
بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان: آن مهندس که این بنا پرداخت
بخش ۳ - در مذمت مخدرات و مسکرات: باده و این همه ز باده بتر
بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب: داشت امسال ماه فروردین
بخش ۵ - صف اداره تأمینات و شرح زندان: مثل مردمان خطا نشود
بخش ۶ - صف زندان نمره دو: پس ره نمره دو پیمودم
بخش ۷ - صف زندان نمره یک: دیدهام من ز بام آنجا را
بخش ۸ - سبب بنای زندان: بهر آن شد بنای نمره یک
بخش ۹ - تمثیل: گشت مردی شریک پرخواری
بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی: شب آدینه هشتم آبان
بخش ۱۱ - در نیکامی و بدنامی می گوید: آه از انسان که چون شود سوی پست
بخش ۱۲ - حکایت دیوانهای که سنگ به چاه اندخت: کرد دیوانهای به چاه نگاه
بخش ۱۳ - تغییر زندان: نمره دو بود چو نمره یک
بخش ۱۴ - در صفت محبس تأمینات: اندرین حجرهام پس از خور و خواب
بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی: در جوانی چنان که میدانی
بخش ۱۶ - غزل مرادف: هرکه او یار محترم دارد
بخش ۱۷ - خواب دیدن بهار سنائی را: خفته بودم شبی به خانه خویش
بخش ۱۸ - گفتار چهارم در صفت استاد گوید: گیتی از اوستاد باشد راست
بخش ۱۹ - در فایده علوم: علم از بهر چیست ای استاد
بخش ۲۰ - در صفت شیادان لفاظ که با دانستن چند اصطلاح خود را عالم نامیده و درمجالس سخن می گویند: بود مردی ز هر هنر عاری
بخش ۲۱ - در فضیلت شاگردی کردن: ز اوستادی کهن بگیر سراغ
بخش ۲۲ - در فواید اختصاص و تقسیم کارها میان مردم دانا: نیک بنگر بدان بنای بلند
بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی: رسم مکتب بود که استادت
بخش ۲۴ - در وصف باغچه بهار و شرح حال او در خانه: موسم نوبهار خانه من
بخش ۲۵ - حبس شدن بهار بار دیگر: دشمن بنده بود «درکهی»
بخش ۲۶ - خطاب به نزدیکان شاه: ای که نزد شه آبرو داری
بخش ۲۷ - گفتار پنجم در دین و آیین و صفت وجدان: هان بهارا مکوب آهن سرد
بخش ۲۸ - داستان رفیق بیوجدان: داشت مردی جوان رفیقی چند
بخش ۲۹ - در اخلاق و نفوس زنان: این جوان داشت خانمی مقبول
بخش ۳۰ - دعوت شوهر زن را به کیش وجدان: داشت اصرار شوهر نادان
بخش ۳۱ - نیرنگ رفیق طرار در دیدن روی زن یار: یار طرار از این به تنگ آمد
بخش ۳۲ - درشتی کردن شوهر با زن خود: گفت با زن که این اداهایت
بخش ۳۳ - محشور شدن دو خانواده: این کشاکش بسی نگشت دراز
بخش ۳۴ - در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود بهدست رفیق بدگوهر: دیرگاهی بر این وتیره گذشت
بخش ۳۵ - حکمت: پیش زن مدح دیگران مکنید
بخش ۳۶ - جعل نامه و گرفتار ساختن مرد بیگناه: نامهای ساخت پس به خط رفیق
بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان: مرد باید که دل دژم نکند
بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم: داشت همسایهای به حبس مقیم
بخش ۳۹ - داستان حبس مرد حکیم: یار جست از حکیم زندانی
بخش ۴۰ - حکایت مرغ پیر که به دام افتاد: خواندم اندر حدیث « کنفوسیوس»
بخش ۴۱ - داستان مهندسی که گنجخانه ساخت: ظالمی داشت زر برون ز حساب
بخش ۴۲ - عاقبت کار وجدانفروش و رها شدن رفیق از بند: چون ز حبس جوان سه سال گذشت
بخش ۴۳ - ا ندرز: هرکه عرض کسان دهد بر باد
بخش ۴۴ - آمدن سرمایهداری و رفتن دین: تا که سرمایه یافت آزادی
بخش ۴۵ - پنجمین ماه در زندان: تیر و مرداد هم به بنده گذشت
بخش ۴۶ - حبس شدن مدیر ناهید در اتاق بهار: شب بدیدم در آن سرا تختی
بخش ۴۷ - شمهای از تاریخ خراسان: گرچهزرتشتاز خراسان خاست
بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی: شد چو محمود غزنوی سوی ری
بخش ۴۹ - گفتار ششم عزیمت بهار به اصفهان و شرح آن: ماه مرداد چون به پایان شد
بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد: هفتهای بود کاندر آن خانه
بخش ۵۱ - قطعه: لولیئی گفت با پسر، هشدار
بخش ۵۲ - در شکایت از خالق: چون که نومید بودم از تهران
بخش ۵۳ - سیل در اصفهان: در زمستان هوای اصفاهان
بخش ۵۴ - آخر سال: ماه اسفند نیز شد گذری
بخش ۵۵ - حکایت کسی که با پلنگ دوستی کرد و موشان را بیازرد: گرگ خوبی ز پردلان گروه
بخش ۵۶ - گفتار هفتم در سیاست و شرط ریاست: آنچه اکنون سیاستش خوانی
بخش ۵۷ - حکایت در بخل و امساک: چون به شاهی نشست پور زبیر
بخش ۵۸ - حکایت پیشوای سمرقند: در سمرقند پیشوایی بود
بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود: بود محمود زابلستانی
بخش ۶۰ - حکایت اشرف خر: خود شنیدی حدیث اشرف خر
بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او: این چنین بود احمد قاجار
بخش ۶۲ - صفت عدالت: آسمانها ز دل برپا شد
بخش ۶۳ - در عقل و علم: خرد و داد و راستی کرم است
بخش ۶۴ - حکایت گراز: در خیابان باغ، فصل بهار
بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما: ای درآورده بازی اصلاح
بخش ۶۶ - در مذمت ظلم و ظالم: چون اساس زمانه گشت درست
بخش ۶۷ - حیونات منقرضه: حیوانات سهمگین بزرگ
بخش ۶۸ - حکایت عمالقه: خود شنیدی حدیث عوج عناق
بخش ۶۹ - حکایت در معنی: الناس علی سلوک ملوکهم: چون ز عهد مسیح پیغمبر
بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی: در بر مام و باب خاضع باش
بخش ۷۱: آمد اردیبهشت، ای ساقی
بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه: چون رسیدم به چند میلی ری
بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی: در «اوین» داشتم گلستانی
بخش ۷۴ - گفتار نهم در تغییر اوضاع: کار کشور گرفت لون دگر
بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم: پس چندی امیر دولت بار
بخش ۷۶ - تمثیل: مردی از فاقه در امان آمد
بخش ۷۷ - داستان کاردار: کارداری براند گرم بهدشت
بخش ۷۸ - فرار آیرم از ایران: میر لشگر ز من مکدر گشت
بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری: داد شه جای او به مختاری
بخش ۸۰ - داستان انقلاب خراسان: و آن قضایا که در خراسان بود
بخش ۸۱ - در صفت پاسبان: پاسبان باید از نژاد اصیل
بخش ۸۲ - گفتار دهم در صفت زن گوید: چادر و رویبند خوب نبود
بخش ۸۳ - در صفت زن خوب: زنشناسم به روی همچو نگار
بخش ۸۴ - صفت زن بد: نیز دانم زنی ثقیل وگران
بخش ۸۵ - در طبیعت زن: راست خواهی زنان معمایند
بخش ۸۶ - گل و پروانه: بامدادان به ساحت گلزار
بخش ۸۷ - شعور پنهان و شعور آشکار: دو شعور است در نهاد بشر
بخش ۸۸ - خاتمه کتاب شهید بلخی: بود روزی شهید بنشسته
این آمار از میان ۲٬۶۷۴ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
ردیف | وزن | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | ۲٬۶۷۴ | ۱۰۰٫۰۰ |
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | مثنوی | ۲٬۶۵۲ | ۹۹٫۱۸ |
۲ | قطعه | ۲۲ | ۰٫۸۲ |