گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ظهیر فاریابی

ای بر زده به تقویت ملک آستین

سلطان بر حقیقتی و شاه راستین

شهپر برای تیر تو افکند روح قدس

گیسو فدای پرچم تو کرد حور عین

در دیده سهیل سنانت کشیده میل

در ابروی هلال کمانت فکنده چین

که در دیار ارمن و گه در دیار فرس

دشمن ز تو هزیمت و حاسد ز تو حزین

جز تو که ساخت از پی تمکین تاج وتخت؟

جز تو که کرد از پی اصلاح ملک و دین؟

در عرصه دو ملک دو کار چنین شگرف؟

در مدت دوماه دو فتح چنین مبین؟

خصم ارچه نرم گشت نگوید به ترک ملک

تا بر نیارد آتش تیغت قرار کین

تا موم را در آتش سوزنده نفکنی

از کام او برون نشود طعم انگبین

یاسین نوشت خصم تو یکچند اگرچه داشت

صد گونه ظلم وبغض و حسد در دلش کمین

تا عاقبت چو پا به صف آخر اوفتاد

چون تیز کرد بأس تو دندان برو چو سین

بودند قلعه هات همه پر ز سیم و زر

از جود،صرف کردی و بخریدی آفرین

 
 
 
رودکی

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین

باشد که در وصال تو بینند روی دوست

تو نیز در میانهٔ ایشان نه ای، ببین

ابوسعید ابوالخیر

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین

باشد که در وصال تو بینند روی دوست

تو نیز در میانهٔ ایشان نه‌ای ببین

فرخی سیستانی

ای خانه مبارک و باغ بآفرین

فرخنده باد و فرخ بر خسرو زمین

شاهنشه زمانه ملک زاده بو سعید

مسعود با سعادت و سلطان راستین

تابود بود و از پس این تابود بود

[...]

مسعود سعد سلمان

ای چرخ ملک و دولت و سلطان داد و دین

مسعود شهریار زمان خسرو زمین

در بزم و رزم نوری و ناری نه ای نه ای

سوزان تری از آن و فروزنده تری ازین

بادی به وقت حمله و کوهی به گاه حلم

[...]

امیر معزی

آن بت که هست چهرهٔ خور پیش او رهین

صد حلقه دارد از سه طرف هر طرف یمین

پیوسته در میانهٔ هر حلقه‌ای دلی

چون خاتمی شده که کبودش بود نگین

گاهی ز تاب زلف به‌ گل بر نهد کمند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه