گنجور

 
فرخی یزدی

بهر آزادی هر آن کس استقامت می‌کند

چاره این ارتجاع پر وخامت می‌کند

گو سپر افکن در این شمشیربازی از نخست

هرکسی کاندیشه از تیر ملامت می‌کند

باید از اول بشوید دست از حق حیات

در محیط مردگان هرکس اقامت می‌کند

در قفس افتد چو شیر شرزه از قانون‌کشی

روبه افسرده ابراز شهامت می‌کند

چون وثوق‌الدوله خائن قوام‌السلطنه

بهر محو مرز ایران استقامت می‌کند

پشت کرسی دزدیش مطرح شد و از رو نرفت

الحق این کم‌حس به پررویی کرامت می‌کند

گر صفیر کلک طوفان صور اسرافیل نیست

از چه اکنون با قیام خود قیامت می‌کند