در غمت کاری که آه آتشینم کرده است
آنقدر دانم که خاکسترنشینم کرده است
دولت وصل تو شیرینلب به رغم آسمان
با گدایی خسرو روی زمینم کرده است
تا برون آرم دمار از آن گروه ماردوش
تربیت همدوش پور آبتینم کرده است
خاک کوی آن بهشتیطلعت غلمانسرشت
بینیاز از کوثر و خلد برینم کرده است
سوختم از دست غم پا تا به سر در راه عشق
چند گویم آنچنان یا این چنینم کرده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به غم و درد ناشی از عشق اشاره دارد. شاعر احساس میکند که عشق او را به آتش کشیده و به شدت تحت تأثیر قرار داده است. او به زیبایی وصل معشوق اشاره میکند که او را در زمین گدا کرده است. شاعر خواهان مقابله با دشمنان و ماردوشان است و خود را فرزند آبتین میداند، نمادی از شجاعت و وفاداری. او همچنین از زیبایی کوی محبوب صحبت میکند که نیاز به هیچ چیز دیگری ندارد و آنگاه به عواطف عمیق خود اشاره کرده و میگوید که از غم عشق سوخته است. در نهایت، او در بیان این احساسات متعجب است که چگونه این درد به زندگی او شکل داده است.
هوش مصنوعی: در غم تو، آنقدر دلم آتش گرفته که فقط میدانم به خاکستر زندگیام تبدیل شدهام.
هوش مصنوعی: دوستی و نزدیکی تو برایم بسیار خوشایند است، حتی اگر آسمان بخواهد مانع شود، زیرا من در زمین به نزدیکی تو مانند یک گدا بر روی تخت شاهی احساس میکنم.
هوش مصنوعی: من به زودی تمام قدرت و نیروی خود را صرف خواهم کرد تا بر آن دسته از افراد ظالم و بیرحم غلبه کنم، زیرا من از نسل بزرگ و با اصالتی هستم که به من این قدرت را دادهاند.
هوش مصنوعی: خاک محل زندگی آن معشوق زیبا و دلربا برایم به قدری ارزشمند است که نیاز به بهشت و آب حیات را از بین برده است.
هوش مصنوعی: از غم عشق به شدت وحشتزده و مضطرب شدهام. در این مسیر عشق، هر چه بگویم کم است؛ حالتی که در آنم، نه مثل این است و نه مثل آن، به واقع متفاوت و دردناک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.