گنجور

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح سلالة‌السادت میرزا سلیمان

 

اگر مشاهده خواهی فروغ یزدان را

به صدر فضل نگر میرزا سلیمان را

چراغ دودهٔ خیرالبشرکه طاعت او

ز لوح دهر فروشسته نقش عصیان را

کلیم‌وار عیان بین به طور سینهٔ او

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - در مدح ابوالمظفر محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه

 

چه مایه مایلی ای ترک ترک و خفتان را

یکی بیاو میازار چهر الوان را

هوای جنگ چه داری نوای چنگ شنو

به یک دو جام می‌کهنه تازه‌کن جان را

ز شور و طیش چه‌دیدی به‌سور و عیش‌گرای

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - وله ایضاً فی مدحه

 

بدا به حالت آن مجرمی‌که روز حساب

به قدر یک شب هجر تواش‌کنند عذاب

خوشا به حالت آن زاهدی‌که در محشر

به قدر یک دم وصل تواش دهند ثواب

کمند زلف خم اندر خمت ز هر تاری

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - د‌ر مدح مهد کبری و ستر عظمی و تخلص در مدح شاهنشاه غازی ناصرالدین شاه خلدلله ملکه

 

شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب

همی بپیچد بر گرد خویش از تب و تاب

گزافه بود و دروغ این سخن‌ که می‌گفتند

دروغ نزد حکیمان بتا ندارد آب

از آنکه چشم تو بیمار هست و در خوابست

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - د‌ر مدح شاهزاد‌هٔ ‌کیوان و ساده شجاع ‌السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید

 

گرفت عرصهٔ‌گیتی شمیم عنبر ناب

زگرد خاک سرکوی میرعرش‌ جناب

وکیل ملک ملک مهتری ‌که فُلک فلک

به بحر همت او چون سفینه درگرداب

بزرگ ‌همت وکوچک‌دلی‌که دست و دلش

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - و‌له ایضاً فی مدحه

 

چه ‌جوهرست ‌که‌هست اعتبار آتش و آب

چه‌ گوهرست‌ که زیبد نگار آتش و آب

چه لعبتست‌ که چون‌ کودکانش مادر دهر

نموده تربیت اندر کنار آتش و آب

دوام دولت و دین و ثبات چرخ و زمین

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - د‌ر ستایش و نیایش ابولملوک ثانی جمشید جهان ثانی فتحعلی شاه قاجار طاب ثراه فرماید

 

اگر نظام امور جهان به دست قضاست

چرا به هرچه‌کند امر شهریار رضاست

شهی‌که قامت یکتای دهرگشته دوتا

به پیش‌گوهر او کز مثال بی‌همتاست

ستوده فتحعلی‌شاه شهریار جهان

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲

 

که جلوه‌ کرد که آفاق پر ز انوارست

که رخ نمود که ‌گیتی تمام فرخارست

که لب‌ گشود ندانم‌ که از حلاوت او

به هرکجا که نظر می‌کنم نمکزارست

دگر ‌که آمد و زنجیر دل ‌که جنبانید

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در ستایش حاجی آقاسی رحمه‌الله فرماید

 

شب ‌گذشته‌ که آفاق را ظلام‌ گرفت

ز تاب مهر زمین رنگ سیم خام‌ گرفت

شب سیاه چو دزدان ز تاب ماه‌کمند

به کف نهاد و همی راه کوی و بام گرفت

به سام روز مگر نوح دهر نفرین کرد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش شاهزاده مبرور شجاع السلطنه حسنعلی میرزا گوید

 

به کف هر آنکه سر زلف دلستان دارد

به دست سلسله عمر جاودان دارد

جبین و چهره و ابروی دوست پنداری

به برج قوس مه و مشتری قران دارد

میان جمع پریشان دلی ز من‌گم شد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - در ستایش شاهنشاه جمجاه محمد شاه غازی طاب ا‌لله ثراه فرماید

 

الا تدارک ماه صیام بایدکرد

خلاف عادت شرب مدام باید کرد

به مصلحت دو سه روزی نماز باید کرد

ز می قعود و به تقوی قیام بایدکرد

ز بانگ زیر و بم مقریان بد آواز

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷ - در ستایش مولای متقیان امیر مؤمنان علی بن ابیطالب

 

بجز لب تو کزو گفت شکرین خیزد

که دیده لعل کزو جوی انگبین خیزد

عجب ز سادگی سرو بوستان دارم

که پیش قامت موزونت از زمین خیزد

قد تو سرو بود طرّهٔ تو مشک اگر

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - د‌ر ستایش شاهزاده ‌کیوان سریر اردشیر میرزا و تشبیب به مدح شاهنشاه اسلام ‌پناه

 

سحر بشیر ملکزاده اردشیر آمد

مرا دوباره به پستان شوق شیر آمد

نگشته بود تباشیر صبح فاش هنوز

که سوی من زره آن ماهرو بشیر آمد

سیه غلامکم از خوشدلی صفیری زد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۴ - ‌در ستایش شهنشاه ماضی محمد شاه غازی فرماید

 

سرین دلبر من سیم ناب را ماند

ز بسکه نرم و لطیفست آب را ماند

هنوز نامده در چشم من روز از هوش

به‌خاصیت همه گویی‌که خواب را ماند

درست نقطهٔ سرخی که در میان ویست

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶ - در مدح امیرالامراء نظام الدوله حسین خان در ایام حکومت فارس

 

دلی که هر چه کند بر مراد یار کند

نخست ترک مراد خود اختیارکند

گرچه ترک مراد خود اختیاری نیست

که عاشق آنچه نماید به اضطرارکند

غریب را که به غربت اسیر یاری شد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در ستایش شاهزاده مبرور شجاع السلطنه حسنعلی میرزا گوید

 

قضا چو مسند اقبال در جهان افکند

به عزم داوری شاه‌کامران افکند

ابو الشجاع حسن‌ شه که شیر گردون را

مهابتش تب و لرز اندر استخوان افکند

تهمتنی ‌که به یک چین چهره سطوت او

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه ناصرا‌لدین شاه غازی طال‌الله بقاه و تال اللّه مناه د‌ر زمان و‌لیعهدی فرماید

 

تمام‌ گشت مه روزه و هلال دمید

هلال عید به ماهی تمام باید دید

بنوش جام هلالی به یاد ابروی یار

که همچو ابروی یار از افق هلال دمید

لب سوال ببند و دهان خم بگشای

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مرثیهٔ امیرزادهٔ فردوس و ساده فاطمه‌سلطان صبیهٔ امیر دیوان طاب ثراه

 

به هر بهار گُل از زیر گِل برآرد سر

گلی برفت‌ که ناید به صد بهار دگر

گلی برفت‌ کز امروز تا به دامن حشر

گلاب اوست‌که جاری بود ز دیدهٔ تر

گلی برفت ‌که با آنکه غنچه بود هنوز

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۵ - د‌ر ستایش پادشاه رضوان جایگاه محمدشاه طاب الله ثراه و فتح خراسان گوید

 

چو زآشیانهٔ چرخ این عقاب زرین‌پر

به هر دریچه ز منقار ریخت شوشهٔ زر

دریچهٔ فلک از نقرهٔ سپید گشود

وز آن میانه فرو ریخت دانهای ‌گهر

برین سپهر رَمادی یکی نُعامهٔ زرد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۶ - ‌در ستایش امیرکبیر و وزیر بی‌نظیر میرزا تقی خان طاب الله ثراه‌گوید

 

چو عید آمد و ماه صیام ‌کرد سفر

امید هست ‌که یابم به‌ کام خویش ظفر

‌کنون ‌که ماه مبارک نمودم عزم رحیل

بهل ‌که تا برود رفتنش‌ مبارکتر

اگرچه بود مه روزه بس عزیز ولی

[...]

قاآنی
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode