گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶ - ساز صبا

 

بزن که سوز دل من به ساز می‌گویی

ز ساز دل چه شنیدی که باز می‌گویی

مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز

به گوش دل سخنی دل‌نواز می‌گویی

مگر حکایت پروانه می‌کنی با شمع

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱ - ماه بر سر مهر

 

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی

چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی

به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود

چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی

منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶ - مکتب طبیعت

 

فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری

که راه آدم و حوا زده است دیو و پری

اگر نه شاهسوارستی و شکارانداز

دریغ توسن تازی و ترکش تتری

به پرده‌داری شب بود عیب ما پنهان

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲ - درس حال

 

اگر بلاکش بیداد را به داد رسی

خدا کند که به سر منزل مراد رسی

سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه

شبان تیره که در بارگاه داد رسی

جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹ - جمال بقیت اللهی

 

سپاه صبح زد از ماه خیمه تا ماهی

ستاره کوکبه آفتاب خرگاهی

به لاجورد افق ته کشیده برکه شب

مه و ستاره تپیدن گرفته چون ماهی

صلای رحلت شب داد و طلعت خورشید

[...]

شهریار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode