صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح کشتی نجات حلال مشکلات حضرت علی (ع)
ای وجه رب العالمین هو یا امیرالمؤمنین
ای قبله اهل یقین هو یا امیرالمؤمنین
دل جلوهگاه روی تو محراب جان ابروی تو
تو مستعان ما مستعین هو یا امیرالمؤمنین
راه طلب پویم تو را در هر کجا جویم تو را
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - مولودیه در مدح مظهر العجائب علی ابن ابیطالب «علیه السلام»
ای عاشقان خستهجان یار آمد یار آمده
از خلوت آن جان جهان اینک به بازار آمده
آن طلعت زیبنده را آن عارض رخشنده را
آن اختر تابنده را هنگام دیدار آمده
طی سیزده روز از رجب گردیده و طرزی عجب
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح ثامن الائمه علی ابن موسیالرضا «علیهالسلام»
آئینهٔ ایزد نما هو یا علی موسی الرضا
گنجینه علم خدا هو یا علی موسی الرضا
سبط رسول مؤتمن آرام جان بوالحسن
نور دل خیرالنسا هو یا علی موسی الرضا
مخدوم جبریل امین سرحلقهٔ اهل یقین
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷
هر گه بیفشانی به رخ زلف سیاه خویش را
مانند شب سازی سیه روز من دلریش را
خویشان دهندم پند و من بیگانه ام ز ایشان بلی
عشق تو هر جا پا نهد بیگانه سازد خویش را
شاهان عالم را بود گاهی نظر سوی گدا
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
جز می کشیدن حاصلی کو گردش ایام را
ساقی بنازم دست تو در گردش آور جام را
دانی چرا زاهد نبرد از می کشیدن بهرهای
ز آغاز میپنداشت بد اینکار نیک انجام را
مغبچه یی از میکده آید اگر در مدرسه
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰
دانی چرا در سیر خود بر خویش میلرزد قلم
ترسد که ظلمی را کند در حق مظلومی رقم
یک کاروان ماند بشرپویان قفای یکدیگر
گیتی رباطی با دو در یکدر فنا یکدر عدم
در این ره پر ابتلاهان پا منه سر در هوا
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴
چون یاد از آن زلف سیه و آنخط زنگاری کنم
سرخ اینرخ چونزعفران از اشک گلناری کنم
بر آنسرم کز جان و دل هستی بپردازم باو
دور است راه عشق و من فکر سبکباری کنم
چشمان مست آن پری من دیدهام از چشم خود
[...]