دل ما بصد جان طلب کار اوست

ولی در حقیقت طلب کار اوست

زهی روی روشن، که در رویها

ظهورات خوبی ز انوار اوست

بیک جو فروشند صد جان بشهر

[...]

همه کار و بار جهان هیچ نیست

مدار زمین و زمان هیچ نیست

بهاران سرسبز و خرم خوشند

چو دارند رو در خزان،هیچ نیست

چو خواهد فرو ریخت گلها ز بار

[...]

نگین سلیمان بدیوان که داد؟

سریر سلاطین بدربان که داد؟

صفات کمال خداوند را

بدست مرنج و مرنجان که داد؟

گرت رنگ وبویی از آن یار هست

[...]

فرو ریختی باز در جام جود

بعمدا شرابی که هوشم ربود

ازین جام تا جرعه ای خورده ام

سرم در سجودست و جان در شهود

درین جام دیدم بعین الیقین

[...]

خداوند داننده دستگیر

رؤف و رحیم و قدیم و قدیر

ز انوار قدسش دل قاسمی

مقدس جنابست و عرفان سریر

بفضل خدا فارغ از مال و سال

[...]

ز جنس مقدس چنین اقدسی

نبود و ندیدست هرگز کسی

علی رغم الف جحود جهود

بوصف هدایت بمانی بسی

لباس تو تقویست، از راه دین

[...]

کسانی که در عشق پرورده‌اند

در آیت درایت طلب کرده‌اند

تو واقف نه‌ای، این حکایت مگوی

به چوگان عرفان توان برد گوی

عزیزان،که راهی به حق برده‌اند

[...]