گنجور

 
وطواط

احوال بنده باز نظامی گرفت نو

اسباب عیش بنده قوامی گرفت نو

بی صیت و نام بود وز عدل خدایگان

صیتی گرفت تازه و نامی گرفت نو

بخت نفور گشته باقبال سنجری

نزدیک بنده و سامی گرفت نو

اینک ز بهر کشتن اعدای دولتت

نده بدست قهر حسامی گرفت نو