ای ملک بتو افتخار کرده
و اقبال ترا اختیار کرده
بر خط ، تو از تیغ بی قرارت
شاهان زمانه قرار کرده
باران حسام عجل فشانت
اطراف جهان بی غبار کرده
افلاک بچندین هزار دیده
ز ایام ترا انتظار کرده
در دام تو گیتی اسیر گشته
بر حکم تو گردون مدار کرده
از خلق ترا اتفاق دولت
بر خطهٔ حق شهریار کرده
تو حیدر رزمی و خنجر تو
در دین عمل ذوالفقار کرده
تاثیر گل بوستان دولت
در دید بدخواه خار کرده
انعام یمین تو سایلان را
هنگام عطا با یسار کرده
آسیب سر تیر تو بهیجا
مر تیر را فلک فگار کرده
اخلاق ترا خالق آفرینش
از عنصر حلم و وقار کرده
ای قاعدهٔ ملت پیمبر
چون دولت خویش استوار کرده
رانده بنشاط شکار و آنگه
شیران وغا را شکار کرده
از بهر نظام قواعد دین
با دشمن دین کارزار کرده
وندر فزع کارزار ، تیغت
بر مبتدان کارزار کرده
از تیغ زمین را لباس داده
وز گرد هوا را شعار کرده
شمشیر چو نیلوفر تو صحرا
از خون عدو لاله زار کرده
وز حربهٔ همچون زبان مارت
بر خصم جهان کام مار کرده
ترکان حصاریت صحن عالم
بر دشمن دین چون حصار کرده
چون باد عدو را ب خنجر
در آتش کین خاکسار کرده
از شربت تیغ تو سرکشان را
بی لذت مستی خمار کرده
آثار نهان ماندهٔ شریعت
در بقعهٔ کفر آشکار کرده
بر فرق تو کف خضیب گردون
لؤلوی سعادت نثار کرده
در ساعد جاه تو دست دولت
از زیور نصرة سوار کرده
ای عز تو ترا گردنان عالم
صدر ورق اعتبار کرده
ای فخر ملوکان ، بطالع تو
اجرام فلک افتخار کرده
ای رد و قبول تو عالمی را
با محنت و اقبال یار کرده
بی عدل تو این بی شمار انجم
با من ستو بی شمار کرده
بی دولت صدر تو گشت گردون
یک محنت من صد هزار کرده
این شخص مرا همچو زیر ، گیتی
در حادثه زار و نزار کرده
وین عرض عزیز مرا زمانه
زیر پی احداث خوار کرده
این چرخ کبود از سپید کاری
روزم بسیاهی چو قار کرده
وز خون جگر بسته قطره قطره
انده دلم را چو نار کرده
از تف و نم و ناله پیکر من
اندیشه چو ابر بهار کرده
مسکین دل من یاد حضرت تو
در مسکن غم غمگسار کرده
وین دیده خیال نثار صدرت
بی حد گهر شاهوار کرده
امروز دگر باره حشمت تو
بر کام دلم کامگار کرده
بر رغم زمانه مرا جلالت
مرا مرکب رامش سوار کرده
اقبال قبول تو منزل من
اندر کنف زینهار کرده
این طبع و دهان گهر فشانم
بر مدحت تو اختصار کرده
تا هست بشبها جمال گردون
چون چهرهٔ خوبان نگار کرده
بادا همه عمر تو سور و عالم
بدخواه ترا سوکوار کرده
در عرصهٔ آفاق ظالمان را
انصاف تو بی اقتدار کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیت والای یک پادشاه و ویژگیهای مثبت او میپردازد. شاعر از افتخار به وجود او سخن میگوید و او را پیروزی بزرگ و حامی دین معرفی میکند. به تصویری از قدرت و شجاعت او اشاره میکند، همچنین تأثیر او بر جهانیان را خاطرنشان میسازد. شاعر با کنایه به تأثیرات عمیق و مثبت او بر وضعیت جامعه و دشمنان دین، به صفات نیکوی اخلاقی و قهرمانی او میپردازد.
شاعر به نسبت پادشاه با دیگران و چگونگی جذب مردم به سوی او اشاره میکند و در نهایت برای او آرزوی طول عمر و موفقیت در زندگی میکند. این شعر ترکیبی از مدح و ستایش است که به ابراز ارادت نسبت به قهرمانان و برگزیدگان میپردازد.
هوش مصنوعی: ای ملکه، من به تو افتخار میکنم و تو را به عنوان برگزیدهام انتخاب کردهام.
هوش مصنوعی: بر روی خط، تو با تیغ بیقرارت، آرامش شاهان زمانه را فراهم کردهای.
هوش مصنوعی: باران حسام عجل به دور دنیا طراوت و پاکی بخشیده و آن را از آلودگیها پاک کرده است.
هوش مصنوعی: آسمانها سالهاست که منتظر روزگار تو هستند و به تعداد زیادی چشم، به انتظار نشستهاند.
هوش مصنوعی: در دام تو، جهان گرفتار شده و بر اساس فرمان تو، فلک به دور خود میچرخد.
هوش مصنوعی: خداوند با قدرت خود، تو را به عنوان فرمانروایی در سرزمین حقیقت برگزیده است.
هوش مصنوعی: تو مانند حیدر در میدان نبردی و سلاح تو در راه دین، همچون ذوالفقار است.
هوش مصنوعی: عطر گلهای باغچه خوشبختی، حسد و بدخواهی را تحت تأثیر قرار داده و آن را خنثی کرده است.
هوش مصنوعی: میگویند که وقتی تو به نیازمندان کمک میکنی، باید این کار را با دست چپ انجام دهی تا کسی متوجه نشود و بر این کار خود افتخار نکنی.
هوش مصنوعی: آسیب دلی که بر اثر محبت تو به آن تیر، بیش از هرچیزی دردناک است، به دور افکنده شده است.
هوش مصنوعی: اخلاق تو را خداوند از ویژگیهای صبر و متانت ساخته است.
هوش مصنوعی: ای پایه و بنیان ملت پیامبر، چون حکومت خود را بهخوبی برقرار ساختهای.
هوش مصنوعی: به نشاط و شوق، شکار را دنبال کرده و سپس شیران را هم شکار کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر برقراری قوانین دین، با دشمنان دین جنگیده است.
هوش مصنوعی: در هیاهوی نبرد، شمشیر تو بر کسانی که جنگ را آغاز کردهاند، فرود آمده است.
هوش مصنوعی: زمین را با تیغ به زینت پوشانده و هوا را با گرد، نشانه و نماد خود ساخته است.
هوش مصنوعی: شمشیر تو مانند نیلوفر در دشت، با خون دشمن، زمین را به گلهای لاله آغشته کرده است.
هوش مصنوعی: با زبانی که همچون شمشیر است، دشمنان را در دنیا دچار شکست و ناکامی کردهای.
هوش مصنوعی: ترکان به مانند دیواری محکم، دنیا را برای دشمنان دین محصور کردهاند.
هوش مصنوعی: مانند باد، دشمن را با خنجر به آتش کینهای که در دل دارد، خاکستر میکند.
هوش مصنوعی: شربت تیغ تو، سرکشان را بدون لذت مستی سرگشته و غمگین کرده است.
هوش مصنوعی: معانی ناپیدای مذهبی در مکانهای دور از ایمان و دیانت، به وضوح نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: خداوند بر سرت نعمتهای بسیاری را نثار کرده است که نشانههای خوشبختی و سعادت را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در بازوی مقام تو، حمایت و قدرت با زینت پیروزی همراه شده است.
هوش مصنوعی: ای عزیز تو، گردنهای دنیا را به خاطر اعتبار و مقام تو به زینت آراستهاند.
هوش مصنوعی: ای کسی که مظهر افتخار پادشاهان هستی، ستارگان و سیارات به خاطر تو به خود میبالند و افتخار میکنند.
هوش مصنوعی: وجود تو باعث شده که جهانیان با سختیها و خوشبینیها روبهرو شوند.
هوش مصنوعی: بدون انصاف تو، این همه ستارهها مانند من، در غم و اندوه به سر میبرند و بینهایت ناآرامی دارند.
هوش مصنوعی: بدون حمایت و قدرت تو، آسمان بر من سختی آورده و یک درد من به اندازه صد هزار مشکل شده است.
هوش مصنوعی: این شخص مرا به گونهای زمینگیر کرده که زندگیام در شرایط سخت و miserable قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: زمانه به خاطر جایگاه والای من، مرا به شدت تحقیر کرده و به زیر پا انداخته است.
هوش مصنوعی: این دنیا که پر از تاریکی و مشکلات است، مانند چرخشی است که در آن روزها به سفیدی و روشنایی نمیرسد و در نتیجه زندگیام مانند قاری (کسی که به تاریکی فرو رفته) پوشیده از سیاهی است.
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که در دل دارم، مانند قطرههای خونی که از جگر میچکد، غم و اندوه من را به شدت افزایش داده است.
هوش مصنوعی: بدن من از عرق و اشک و ناله پر شده است و تفکراتم مانند ابرهای بهاری فراوان و پربار شده است.
هوش مصنوعی: دل بیچارهام، یاد تو را در خانهی اندوه به دلتنگی نشسته است.
هوش مصنوعی: این چشم، خیال عشق تو را بیپایان مانند گوهری گرانبها نثار سینهام کرده است.
هوش مصنوعی: امروز دوباره زیبایی و شکوه تو دل مرا شاد کرده است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه زمانه در حال تغییر است و شرایط سختی را به همراه دارد، من با جلال و شکوه خاص خود، بر روی اسبی آرام و مطیع نشستهام.
هوش مصنوعی: تو مرا به خانهات بپذیر و از من مراقبت کن، چون در این جمع، من به حمایت تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: من این ذاتی که دارم و این زبان گهربار را برای ستایش تو به طور مختصر به کار میبرم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی آسمان در شب وجود دارد، مانند چهرهٔ زیبا و خوشاندام محبوبان است.
هوش مصنوعی: باشد که همه عمر تو خوش و شاد باشی و در عین حال، بدخواهانت از تو غافل بمانند و نتوانند به تو لطمهای بزنند.
هوش مصنوعی: در دنیای پیرامون، ظلم ستمگران را به واسطهٔ انصاف تو توانستهای بیقدرت و بیاثر کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک ملک چون نگار کرده
در عصر خزانها بهار کرده
شغل همه دولت قرار داده
در مرکز دولت قرار کرده
از عدل بسی قاعده نهاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.