لالهاش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه
ای معلم ، ای خدا ناترس، ای بیدادگر
من گرفتم دارد او همسنگ حسن خود گناه
کرد رویت سد نگاه جان فزا ازبهر عذر
خونبهای سد هزاران چون تو ناکس هر نگاه
باد دستت خشک همچون خامهٔ آن ماهرو
باد رخسارت سیه چون مشق آن تابنده ماه
جان من معذور فرما، من نبودم با خبر
زندگی را ورنه من میساختم بر وی تباه
این زمان هم غم مخور دارم برای کشتنش
همچو وحشی تیر آه جان گداز عمر کاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و نگرانی شاعر درباره معلمی است که به نوعی نماد قدرت و ظلم به تصویر کشیده شده است. شاعر به معلم با تاسف و اندوه نگاه میکند و از او میخواهد که شرم کند، چون او نیز نقشی در گناه و بدبختیهایش دارد. شاعر احساس میکند که با او ارتباطی ندارد و زندگیاش به دلیل وضعیتی که در آن قرار دارد، تحت فشار است. در نهایت، او از غم و اندوه ناشی از این وضعیت ابراز ندامت و پریشانی میکند.
هوش مصنوعی: گل لالهاش به خاطر نالهها و دردها نیلوفرگونه شده است. آه، معلم! برای چهرهات که سیاه شده، شرمندهام.
هوش مصنوعی: ای معلم، ای خداوند نترس، ای ستمگر من، من را به خاطر خوبیهای خودسرزنش نکن.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانع از دیدن جانافزا میشود و به خاطر عذر و بهانهای چون خونبهای تو، هزاران نفر در این دنیا مانند تو بیارزش به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: باد دستت بیحرکت و خشک است مانند خامهای که از آن زیبایی چهرهات ساخته شده است. و چهرهات تاریک است مانند نوشتهای که درخشندگی ماه را در خود دارد.
هوش مصنوعی: از شما خواهش میکنم که مرا ببخشید، من از حال و آینده زندگی بیخبر بودم و اگر میدانستم، حتماً از آن به خوبی بهرهبرداری میکردم و آن را خراب نمیکردم.
هوش مصنوعی: این لحظه نیز نگران نباش، من برای پایان دادن به زندگی او مانند یک حیوان وحشی در پی تیراندازی هستم. درد عمیق و نابودکنندهای که با تیر عمر به جانم رسیده، همچون علفی کمخطر از بین خواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه تیرست ای نموده تیره از روی تو ماه
می درین مه لعل روشن گردد ای مه می بخواه
وقت نعمتهاست لیکن نعمتی چون می مدان
جان بدین گفته که من گفتم گواه آید گواه
دل به می تازه ست تازه جان همی شادست شاد
[...]
صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه
بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه
بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش
روز ایشان هست فرختر ز جشن مهر ماه
یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست
[...]
در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه
از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه
هست دولت را اساس و هست ملت را پناه
حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه
خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست
هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه
مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو
[...]
آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه
داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه
شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست
در سر شمشیر او پیروزی دین الله
دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.