برو که با دل پر درد و روی زرد بیایم
اگر چو باد روی تند همچو گرد بیایم
هزار مرحله دورم فکند چرخ ز کویت
به جستجوی تو چون گرد باد فرد بیایم
مکن مکن که پشیمان شوی چو بر سر راهت
به عزم داد دل پر ز داغ و درد بیایم
به سوی ملک عدم گرچه از جفای تو رفتم
اگر به لطف بگویی که باز گرد بیایم
مگو نیامدهای سوی ما بگو که چگونه
به صحبتی که مرا کس طلب نکرد بیایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با دل پر درد و چهرهای زرد از یار خود میگوید که اگر چه از او دور شده، ولی همچنان به یاد اوست و در جستجویش به راه میافتد. او از یار میخواهد که اگر به او بگوید برگرد، با کمال میل خواهد آمد، حتی اگر از جفای او رنجیده است. شاعر به حسرت و انتظار خود اشاره میکند و میپرسد چگونه میتواند بیاید در وقتی که کسی او را نخواسته است.
هوش مصنوعی: برو، من با دل شکسته و چهرهای زرد به تو میرسم. اگر مانند باد با سرعت و به شکل گرد و غبار بیایم.
هوش مصنوعی: هزار بار چرخ زمان من را از مسیر تو دور کرده، اما من مانند گردباد به سوی تو میآیم.
هوش مصنوعی: نگزار که پشیمان شوی، وقتی من با دل پر از غم و درد به سمت تو میآیم.
هوش مصنوعی: هرچند به خاطر بدیهای تو از این دنیا رفتهام، اما اگر با لطف و محبت بگویی که برگرد، دوباره باز میگردم.
هوش مصنوعی: نگو که به سوی ما نیامدهای، بگو چگونه میتوانم به گفتوگویی که هیچکس مرا دعوت نکرده، بیایم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.