گنجور

 
وحشی بافقی

برو که با دل پر درد و روی زرد بیایم

اگر چو باد روی تند همچو گرد بیایم

هزار مرحله دورم فکند چرخ ز کویت

به جستجوی تو چون گرد باد فرد بیایم

مکن مکن که پشیمان شوی چو بر سر راهت

به عزم داد دل پر ز داغ و درد بیایم

به سوی ملک عدم گرچه از جفای تو رفتم

اگر به لطف بگویی که باز گرد بیایم

مگو نیامده‌ای سوی ما بگو که چگونه

به صحبتی که مراکس طلب نکرد بیایم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode