چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم
به نزدیکش روم سد بار و باز از شرم برگردم
من بد روز را آن بخت بیدار از کجا باشد
که در کویش شبی چون پاسبانان تا سحر گردم
دلم سد پاره گشت از خنجرش و ز شوق هر زخمی
به خویش آیم دمی سد بار و از خود بیخبر گردم
اگر جز کعبهٔ کوی تو باشد قبله گاه من
الاهی ناامید از سجدهٔ آن خاک در گردم
نه از سوز محبت بی نصیبم همچو پروانه
که در هر انجمن گرد سر شمع دگر گردم
به بزم عیش شبها تا سحر او را چه غم باشد
که بر گرد درش زاری کنان شب تا سحر گردم
به زخم خنجر بیداد او خو کردهام وحشی
نمیخواهم که یک دم دور از آن بیدادگر گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت به عشق و شوق خود به محبوبش اشاره کرده و ابراز میکند که چقدر حاضراست برای دیدن او تلاش کند و دور او بچرخد، حتی اگر باعث شرم و عذابش شود. او از حالتی که به خاطر عشق محبوبش دچار زخم میشود و از مشقتها و رنجها نیز خسته نمیشود، سخن میگوید. شاعر به این نکته اشاره میکند که عشقش به محبوبش در قلبش شعلهور است و اگر چه ممکن است در حوادث مختلف دچار مشکل شود، اما همچنان به گرد او میچرخد و از عشقش دست برنمیدارد. در کل، این شعر بیانگر درد و لذت عشق و همچنین فدای کردن خود برای محبوب است.
هوش مصنوعی: زمانی که به خاطر عشقش بخواهم دورش بچرخم و به او نزدیک شوم، بارها نزدیک میشوم اما از شرم دوباره برمیگردم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چطور ممکن است در چنین روز بدی، بخت و اقبال خوبی برای من بیفتد، زیرا چنانکه در کوی تو بمانم و تا صبح مثل پاسبانان دور و بر تو بچرخم.
هوش مصنوعی: دلم از خنجر او به شدت زخمی شده است و از شوقی که دارم، هر ضربهای که به من وارد میشود، باعث میشود لحظهای به خودم بیایم و از حال و روز خودم بیخبر شوم.
هوش مصنوعی: اگر غیر از کعبهٔ محبوب تو جایی باشد که من به آن رو بیاورم، ای خدا، از سجده و عبادت آن زمین ناامیدم.
هوش مصنوعی: من از عشق داغی احساس میکنم، مانند پروانهای که در هر جمعی دور شمع میچرخد و به دنبال عشق جدیدی میگردد.
هوش مصنوعی: در جشنهای شبانه تا صبح، او نگرانیای ندارد، در حالی که من شب تا صبح، در کنار در او با ناراحتی گریان بر زمین میافتم.
هوش مصنوعی: من به درد و رنجی که به خاطر ظلم او تحمل میکنم عادت کردهام و نمیخواهم هیچگاه از آسیب و ستم آن ظالم فاصله بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بصد امید هر دم گرد آن دیوار و در گردم
بسی امیدوارم، آه! اگر نومید برگردم
چه حسنست این؟ که از یک دیدنت دیوانه گردیدم
بیا، تا بار دیگر بینم و دیوانه تر گردم
چون آن مه فتنه شد در شهر، من هم عاقبت روزی
[...]
دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گردم
بگردون گر کشم سرباز می خواهم که برگردم
ز شوق پای بوس آن سهی سرو روان مردم
ره فرصت ندارم کاش خاک رهگذر گردم
طبیبا آن پریرو میل با دیوانهها دارد
[...]
من آن بخت از کجا دارم که با او همسفر گردم؟
زهی دولت اگر در رهگذارش پی سپر گردم
همان خجلت کشم، با عمر جاویدان اگر خواهم
به قدر گرد دل گشتن ترا برگرد سرگردم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.