ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما
ما را ز درد کشته و غافل ز درد ما
از تیغ بی ملاحظهٔ آه ما بترس
اولیست اینکه کس نشود هم نبرد ما
در آه ما نهفته خزان و بهار حسن
تأثیرهاست با نفس گرم و سرد ما
رخش اینچنین متاز که پیش از تو دیگری
کردست اینچنین و ندیدست گرد ما
سد لعب بلعجب شد و سد نقش بد نشست
تا ریختیم با تو، بد افتاد نرد ما
وحشی گرفت خاطر ما از حریم دیر
رفتیم تا کجاست دگر آبخورد ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج انسان در مواجهه با عشق و جدایی میپردازد. شاعر از عشق خود میگوید که مانند تیغی بیرحم او را آزار میدهد و به دردهایی اشاره میکند که از آن رنج میبرد. او به تأثیر عواطف و احساسات در زندگی اشاره میکند و میگوید که واهمه دارد از عواقب این عشق. شاعر به گذشتهای درخشان و تجربههای تلخ اشاره میکند و در نهایت به جستجوی آرامش و سرزمینهای بهتر نائل میشود. این شعر نشاندهندهٔ عواطف پیچیده انسانی و چالشهای عشق است.
هوش مصنوعی: ای کسی که چهرهات از عشق به سرخی آمده، همانطور که چهرهی ما از درد زرد شده است. ما را از درد خود کشتهای و خود غافل هستی از رنجی که ما میبریم.
هوش مصنوعی: از تیزی و بیرحمی ناراحتیهای ما بترس، زیرا اینکه هیچکس نتواند با ما مقابله کند، نخستین و بهترین نشانه است.
هوش مصنوعی: در احساس ما، تغییرات فصلها و زیباییها به وضوح دیده میشود و این به خاطر نفسهای گرم و سرد ماست.
هوش مصنوعی: خرسوس طوایف، آرام نکن که پیش از تو کسی دیگر چنین کاری کرده و در گرد ما دیده نشده است.
هوش مصنوعی: بازی و سرگرمی به حالت عجیبی درآمد و کلاً وضعیتی نامناسب پیش آمد، تا زمانی که با تو بودیم، بازی ما خراب شد و نتیجه خوبی نگرفتیم.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر دلتنگی و غم ناشی از دوری از یک مکان خاص است. به نوعی احساس میکند که با رفتن از آنجا، آرامش و دلخوشیاش را از دست داده است و در پی یافتن جایی دیگر برای رفع تشنگی روحش میباشد. در اصل، او به جستوجوی مکانی جدید برای آرامش و آسایش خود پرداخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
یاقوت کهربا شود از آه سرد ما
ایوب را کند کمری، بار درد ما
چون پیش طاق همت خود را کنیم نقش
گردون نمی شود صدف لاجورد ما
برگ خزان زمین ادب بوسه می دهد
[...]
نیست دل مأیوس دارد در پی خود روز، شب
صبح نومیدی دمد هر چند آه سرد ما
چنگ خود ای زهره با خورشید پرداز و برو
دوست کی دارد طرب را جان غم پرورد ما؟
از خیال ما سعیدا فیض می بارد به خاک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.