بر سر نکشت درتب غم هیچکس مرا
جز دود دل که بست نفس بر نفس مرا
من سر زنم به سنگ و تو ساغر زنی به غیر
این سرزنش میانهٔ عشاق بس مرا
روزی که میرم از غم محمل نشین خود
بهر عزا بس است فغان جرس مرا
زین چاکهای سینه که کردند ره به هم
ترسم که مرغ روح پرد از قفس مرا
وحشی نمیزدم چو مگس دست غم به سر
بودی اگر به خوان طرب دسترس مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و غم عمیق خود سخن میگوید و به تنهاییاش اشاره میکند. او احساس میکند که هیچکس جز غم و درد دل، همراهش نیست. در لحظاتی از عشق و خیانت سخن به میان میآورد و به سرزنشهایی که بین عاشقان وجود دارد، اشاره میکند. او به شدت از عذابهای روحی و فاجعهای که در پی مرگش خواهد آمد، میهراسد و به یاد چاکهای وجودش و تأثیرشان بر روحش میافتد. در پایان، احساس میکند که در مسیر غم و اندوه، به هیچ جا دسترسی ندارد و غم او را در دنیای خوشی و لذت دور نگه داشته است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که در دنیای پر از غم و اندوه، هیچکس نمیتواند به او کمک کند یا او را از دردش رها کند، جز احساس عمیق ناراحتی و درد در دلش که به شدت او را تحت فشار قرار داده و نفسش را به تنگی آورده است.
هوش مصنوعی: من برای عشق خود به سختی و رنج میافتم و تو در میگساری و خوشگذرانی مشغولی. این انتقادها و سرزنشها در میان عاشقان برای من کافی است.
هوش مصنوعی: روزی که از این دنیا میروم، دیگر نیازی به سوگواری و جشنهای عزا نیست؛ زیرا صدای ناقوس غم من کافی است.
هوش مصنوعی: از زخمهای قلبم که به هم متصل شدهاند، میترسم که روح من مانند پرندهای از قفسش آزاد شود.
هوش مصنوعی: اگر غم به سر نداشتم، مثل مگس هم اطراف خوشیها نمیچرخیدم و به مهمانی شادابی دسترسی نداشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای بوده ورد مدحت تو همنفس مرا
در تنگنای حادثه فریادرس مرا
با یادِ دوستان ندهد هیچ کس مرا
بی یادِ دوستان نرود یک نفس مرا
مشتاقِ دوستانم تا می رود نفس
هرگز ز سر برون نرود این هوس مرا
لبّیکِ دوست می زنم و مست می دوم
[...]
چون نیست یار در غم او هیچ کس مرا
ای دل، تو دست گیر و به فریاد رس مرا
سیر آمدم ز عیش، که بیدوست میکنم
بی او چه باشد؟ ازین عیش بس مرا
از روزگار غایت مطلوب من کسیست
[...]
از جمله دردها غم آن دوست بس مرا
بر باد بر دهد چه کنم این هوس مرا
از جا نبرد صحبت اهل هوس مرا
آتش نیم که تیز کند خار و خس مرا
آمیزشم چو جغد شگون نیست بر کسی
گو آشنای خویش مدان هیچکس مرا
هنگام عرض حال ز چین جبین تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.