بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود
بنده بودیم و زبان ماجرا کوتاه بود
حق یاریهای سابق گر نبستی راه نطق
درجواب این که گفتی نکتهای در راه بود
پیش ازینم جان فزودی لذت دشنام او
اله اله از چه امروز اینچنین جانکاه بود
گو مده فرمان که دیگر نیست دل فرمان پذیر
حکم او میرفت چندانی که اینجا شاه بود
سالها هم بگذرد وحشی که سویش نگذرم
تا نپنداری که خشم ما همین یک ماه بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد دوران گذشتهای میافتد که دشنام و جدایی از معشوق، برایش خوشایند بوده است. او به این فکر میکند که اگر یاریهای قبلی را فراموش نکرده بود، اکنون پاسخ به این دشنامها نیز آسانتر میبود. شاعر به این حالت کنونی خود اشاره میکند که دیگر توانایی تحمل دشنام را ندارد و از درد و رنج این جدایی مینالد. او تأکید میکند که خشم و ناراحتیاش موقتی نیست و با گذشت زمان این احساسات همچنان در او باقی خواهند ماند.
هوش مصنوعی: روزی بود که وقتی تو به کسی بد میگفتی، آن شخص به خاطر علاقهاش به تو، این دشنام را تحمل میکرد. در آن زمان، ما نیز در آن بستر بودیم و حرفهایمان کم و مختصر بود.
هوش مصنوعی: اگر به یاد یاریها و کمکهای گذشتهات نباشی، نمیتوانی پاسخی به این که گفتی نکتهای در مسیر وجود دارد، بدهی.
هوش مصنوعی: قبل از این، از دشنام او لذت میبردم، اما نمیدانم چرا امروز این قدر جانکاه و دردآور شده است.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی اشاره به بیاعتنایی و ناتوانی در اطاعت از دستورات دارد. گویا فردی نمیتواند دیگر به سفارشات یا فرمانها توجه کند و دلی که زمانی آمادهی پذیرش و اطاعت بود، اکنون دیگر چنین نیست. به نوعی میتوان گفت که او قبلاً در موقعیتی بود که به عنوان یک شاه شناخته میشد، اما حالا دیگر حاکمیتی در دل ندارد و نمیتواند به آسانی به اوامر عمل کند.
هوش مصنوعی: سالها اگر بگذرد، من هرگز به سوی تو نخواهم رفت تا تو فکر نکنی که خشم ما تنها به همین یک ماه محدود بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خواجه ای کش معنی فقر از ازل همراه بود
ناصرالدین نصرة الدنیا عبیدالله بود
خیر بادی کعبه را گفتم که سنگ راه بود
پی به دل بردم که راهش سوی آن درگاه بود
چون شرر اقبال هستی بسکه فرصتکاه بود
هر کجا گل کرد روز ما همان بیگاه بود
بر خیال پوچ خلقی تردماغ ناز سوخت
شعله هم مغرور گل از پرده های کاه بود
فهم ناقص رمز قرآن محبت درنیافت
[...]
صبح صادق از طلوع معنیام آگاه بود
بر مبارکباد طبعم مهر جای ماه بود
نظم شیرینم اگر کلک عطارد مینوشت
دست ناهید از ترنم یک قلم کوتاه بود
مریم فکرم مسیح از عین معنی زاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.