حداد خبر ندارد از درد
بیهوده چه کوبم آهن سرد
آتش خواهم زدن به عالم
در کوره ی عشقِ یار چون دم
ثابت قدمم بکوی جانان
گر پتک بسر خورم چو سندان
صد شکر که تا اسیر اویم
چون آهن تفته سرخ رویم
باشد دل سخت آن پریوش
چون آهن تفته ی در آتش
باشد، در چشم گریه ی من
آبی که در او نهند آهن
گرم است سرشک چشم بیخواب
از آهن اوست جوش این آب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و بیتابیاش در عشق سخن میگوید. او بیان میکند که با وجود درد و درون سردش، میخواهد آتش عشق را در عالم شعلهور کند. او خود را ثابت قدم در مسیر محبوبش میداند و حتی اگر بر او سختیها هم بیفتند، شکرگزار است که عاشق اوست. همچنین شاعر به تشبیه دل محبوب به آهن داغ و گریههای خود به آب گرم اشاره میکند و نشان میدهد که احساساتش به شدت در حال جوش و خروش است.
هوش مصنوعی: حداد نمیداند که از چه دردی باید شکایت کند، زیرا نمیداند چگونه بر فلز سرد ضربه بزند.
هوش مصنوعی: خواهم در عشق محبوبم شور و هیجانی به پا کنم که همچون آتش در جهان برافروزد.
هوش مصنوعی: من در راه محبوبم ثابت و استوار هستم، حتی اگر مانند سندان بر سرم پتکی فرود آید.
هوش مصنوعی: بسیار ممنون که تا به حال اسیر دل او هستم، چرا که مانند آهن داغ و سرخ میشوم.
هوش مصنوعی: دل آن دختر زیبا باید به قدری محکم باشد که مانند آهن، در اثر آتش نرم و خنک نشود.
هوش مصنوعی: در چشم گریه من، آبی وجود دارد که آهن به آن اضافه کردهاند.
هوش مصنوعی: چشم بیخواب او از شدت غم و ناراحتی اشک میریزد، و آبشار این اشک به خاطر تیرگی و سردی احساساتش به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.