گنجور

 
وحیدالزمان قزوینی

در راسته ی علاقه بندان

دام نگهی کشیده الوان

استاد نشسته پا کشیده

اطفال بگرد او تنیده

چسبیده دو دست جمله در کار

مانند دو عنکبوت بر تار

کس را آزادگی پسندند

این قوم همه علاقه بندند

سوراخ بود دلم چو انبان

از قیطان های موش دندان