نخل شمع، از چشم گریان سربلندی یافته،
شاخ گل صد جا شکست از هرزه خندی یافته!
گر شرف خواهی، بکن با زیردستان مرحمت
مهر با مه کرده تا گرمی، بلندی یافته
اهل بینش دیده اند از چشم بیمار بتان
کآنچه هر کس یافته، از دردمندی یافته
تا نشد آیینه خاکستر نشین، رویی ندید
کرده هرکس خاکساری، ارجمندی یافته
رتبه میخواهی، پناه خلق باش از هر جهت
خاک از دیواری مردم، بلندی یافته
اهل خیر ایمن نیند از سنگ جور حاسدان
مومیایی صد شکست از سودمندی یافته
راستی کن تا به دلها جا کنی، کز راستی
پندهای تلخ واعظ، دلپسندی یافته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.