از کمی پیوسته باید بیشی خود خواستن
میفزاید روشنایی شمع را از کاستن
کعبتین آسا درین دیرین بساط ششدری
نقش کس تا می نشیند، بایدش برخاستن
تا شوی ممتاز، در اصلاح کار خود بکوش
میدهد بر سرفرازی نخل را پیراستن
زیب و زینت نیکمردان را همان نیکی بس است
حسن کامل فارغست از منت آراستن
پای بند این جهان را، لاف آزادی خطاست
از سر خس نیست ممکن شعله را برخاستن
خودنمایی ناقصان را موجب رسواییست
میشود پیدا قد کوتاه در برخاستن
جرم را واعظ در آن درگاه روی دیگر است
عذر تقصیرم، همان تقصیر خواهد خواستن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.