باین افتادگیها، مرد میدان دلیرانم
سراپا از شکستم پر، ولی زنجیر شیرانم
گریزان آنچنانم از میان مردم عالم
که وحشت میکنم تا درمیان گوشه گیرانم
بهر کس خویش را بندم، نسازد هفته یی بامن
تو گویی از سیه بختی، خضاب موی پیرانم
بشمعی خانه فانوس روشن شد، عجب نبود
کند گر یاد او از جمله روشن ضمیرانم
به ظاهر گرچه بیقدرم، خدا قدر مرا داند
که گر خاکم، ولی خاک قدمهای فقیرانم
سعادت چیست، غیر از راحت خلق جهان جستن؟
شود جغدم اگر مهمان، بشو گو خانه ویرانم!
بقای نوجوانی را از آن بر خویش ننویسم
که سرمشقی است در پیش نظر از عمر پیرانم
پر است از گفتگویم دفتر ایام و من واعظ
ز غم گریان و نالان چون نی کلک دبیرانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.