نیافته است کسی لذتی ز خوان طمع
نگشته سیر کسی را شکم بنان طمع
همیشه بهر پریدن ز ناکسان دنی
مساز تیغ زبان تیز بافسان طمع
برای اینکه کنی صید مطلب دوری
برشته های سخن زه مکن کمان طمع
توان بقصر شرف شد چو با کمند دعا
مرو بچاه دنائت بریسمان طمع
بپوش چشم زخلق و، بچشم خلق نشین
که بی نشان شدنت، نیست جز نشان طمع
مساز پیشه خود آبرو فروشی را
بهر گذر مگشا از دو لب دکان طمع
ترا که گلشن عزت ز تشنگی شد خشک
مبند آب رخ خود ببوستان طمع
متاز اسب طلب بر در کسان واعظ
بتاب جانب درگاه حق عنان طمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.