چو ابر بر سرمردم تمام احسان باش
معاش خلق جهان را تو میر سامان باش
چو گوهر، از گره کار هیچکس مگذر
بحل آن، همه استادگی چو دندان باش
مخور ز سنگدلی، چون نمک بهر دل ریش
بدرد هر که رسی، چاره جو درمان باش
کشند تا چو شکر تنگ عالمی ببرت
بروی هر که گزیدت، چو پسته خندان باش
دهند تا بسر دیده مردمانت جای
ز گرد کلفتشان، پاسبانی جو مژگان باش
چو کیسه چند شوی بسته گلو و شکم
چو کاسه گرسنه اشتهای یاران باش
براین اینکه بر آری فتاده یی از گل
بسر چو قطره باران بخاک غلتان باش
بری مگر گرو راست ز هم کیشان
چو تیر صاف ازین خاک توده پران باش
در آن مباد نهد آرزوی دنیا پای
نشسته بر در دل، روز و شب چو دربان باش
بجو فزونی خود، از ره کمی واعظ
تلاش صد یک خود کن، هزار چندان باش!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش
حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده
مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش
گَرَت هواست که با خِضْر همنشین باشی
[...]
ز خارزار تعلق ، کشیده دامان باش
به هر چه می کشدت دل ،ازان گریزان باش
قد نهال خم از بار منت ثمرست
ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش
درین دو هفته که چون گل درین گلستانی
[...]
چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش
به حال خویش چو تاک بریده گریان باش
درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر
تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش
نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج
[...]
دلا ز بزم حریفان چو غنچه پنهان باش
بپوش دیده و دور از شکست دوران باش
برو ز گلشن و در گوشه بیابان باش
ز خارزار تعلق کشیده دامان باش
چو ابر و بحر ز لاف سخا پشیمان باش
کرم کن و عرق انفعال احسان باش
بساط این چمن آیینهداری ادب است
چو شبنم آب شو اما به چشم حیران باش
حضور آبلهٔ پا اگر به دست افتد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.