در گفتن عیب دگران بسته زبان باش
از خوبی خود، عیب نمای دگران باش
خواهی که چو بادام نیفتی به دهنها
تا هست بتن رگ، همه تن بند زبان باش
از نقش بد و نیک، نگهداری دل کن
بر آینه خاطر خود آینه دان باش
از جاده منه پای برون در ره مقصود
گر زآنکه بمنزل نرسی، سنگ نشان باش
راه طلب از خسته دلان، عقد گهر شد
مانی چو گره چند؟ بدنبال روان باش!
در انجمن از دست مده خلوت خود را
چون آب گهر ظاهر و، در پرده نهان باش
تا امن چو واعظ شوی از تیغ زبانها
هر جا که روی، با سپر گوش گران باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارفِ سالِک
[...]
ای دل! به جهان معتکف کوی فلان باش
در بندگی حضرت او بسته میان باش
تا نور رخ آن مه بی مهر ببینی
ای چشم ستم دیده! همیشه نگران باش
گر سنگ زند یار و گرت تنگ کند دل
[...]
امشب که چراغ نظری چرب زبان باش
دل نرم کن ای شمع و مرا مرهم جان باش
حسنت بصفا بهتر از آن گشت که بودست
زنهار که در حسن وفا هم به از آن باش
خواهی که سرافراز شوی در همه عالم
[...]
چون سایه دلا همره آن سرو روان باش
جایی که بجایی برسی در پی آن باش
جان می رود ای اشک ز دنباله روان باش
وی ناله تو هم چند قدم پیرو جان باش
ای شوق درافشای غمم این چه شتاب است
کو راز من غمزده یک چند نهان باش
می آید و می بارد ازو ناز و تعافل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.