گنجور

 
واعظ قزوینی

دردمندان، بسکه رم از خودنمایی میکنند

ناله های ما تلاش نارسایی میکنند

نیک و بد را باهم الفت نیست بیش از یک دو روز

درد و صاف باده زود از هم جدایی میکنند

چون نفس هرکس که از ما می‌گریزد یار ماست

دشمنند آنان که با ما آشنایی میکنند

ای که از جمعیت زر میکنی چون شعله رقص

این شررها آخر از آتش جدایی میکنند

عرصه گیتی،بود مانند فانوس خیال

هر زمان در وی گروهی خودنمایی میکنند

میکنم از شکوه منع خویشتن واعظ، ولی

در شکایت، ناله ها، خوش بیحیایی میکنند!