پوشیده پرده گر دوست روی سیاه ما را
رنگ خجالت آورد بر رو گناه ما را
پیری خلاص میکرد ما را از روی عالم
گر سنگ ره نمیشد عینک نگاه ما را
گر برنشد چراغم ای دل خورم چرا غم؟
نگرفته است از دست کس شمع آه ما را
آورد رو بهرکس کردند پشت بر وی
گویا نمی شناسد دل قبله گاه ما را
ما شاه ملک فقریم از ما حذر کن ای خصم
چون شعله کس ندیده است پشت سپاه ما را
غیر از زلال اخلاص با جمله دشمن و دوست
آبی نبوده هرگز در زیر کاه ما را
گردید پرده ما را بر عیب خودنمایی
بر ما بسی است منت روز سیاه ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.