خوش آن که درد دل خویش با صبا گویم
حدیث عشق، بر آن یار آشنا گویم
غمی که گشته نهان از زمانه دردل من
بر آن سرم که به صد شور بر ملا گویم
به هر کجا که بود مجلس عزای رضا
ز دیده خون بفشانم رضا رضا گویم
رضا ، به شهر خراسان غریب وتنها ماند
حدیث غربت او را به صد نوا گویم
ز غم زنم به دل وجان شیعیان آتش
اگر ز غربت مظلوم کربلا گویم
ز پیکرش بسرایم سخن که شد پامال
و یا ز راس منیرش که شد جدا گویم
غم یتیمی طفلش سکینه برشمرم
و یا ز زینب و کلثوم بی نوا گویم
جدا جدا دل اهل عزا بسوزانم
اگر مصائب او را جدا جدا گویم
رسیده کار به جایی که رو کنم به نجف
غریبی پسرش را به مرتضی گویم
ز تشنه کامی اورو کنم به سوی بقیع
برای فاطمه با چشم پر بکا گویم
توجهی به مدینه کنم به چشم پرآب
به خون طپیدن او را به مصطفی گویم
حدیث غربت مظلوم کربلا « ترکی »
به هر کجا که شود مجلسی بپا گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد دل خود و عشق به یار آشنا میگوید و غمهایی را که در دل دارد، برملا میکند. او به مجلس عزای امام رضا اشاره میکند و با اشک، یاد او را زنده میکند. سپس به غربت امام رضا در خراسان و مظلومیت اهل بیت، بهویژه یتیمی کودکان مانند سکینه، و درد زینب و کلثوم میپردازد. شاعر میخواهد با بیان مصائب اهل بیت، دل شیعیان را به سوز و آتش بکشد و یاد مظلومیتها را زنده نگه دارد. او به نجف و بقیع نیز اشاره میکند و از تشنگی و غم امام حسین و اهل بیت سخن میگوید و در نهایت، بر غربت آنها تاکید میکند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که بتواند رازهای دلش را با نسیمی بگوید و داستان عشقش را برای همدل و یار خود روایت کند.
هوش مصنوعی: غمی که در دل من پنهان شده و از دید دیگران دور است، باعث شده که با تمام وجودم بخواهم آن را با صدای بلند فاش کنم.
هوش مصنوعی: هر جا که مجلس عزای امام رضا برپا باشد، از شدت اندوه چشمانم پر از اشک میشود و نام او را با گریه بر زبان میآورم.
هوش مصنوعی: رضا، در شهر خراسان به تنهایی و غم غربت خود باقی مانده است و من داستان تنهاییاش را با صدای بلند روایت میکنم.
هوش مصنوعی: از درد و غم شیعیان در دل و جانم آتشی شعلهور میشود، اگر از تنهایی و مظلومیت امام حسین در کربلا سخن بگویم.
هوش مصنوعی: از زیبایی او سخن میگویم که مانند گلی زیر پا رفته است، یا از نور سرش که به دور افتاده صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: من در دل غم یتیمی سکینه را میپرورانم و یا از درد و بیپناهی زینب و کلثوم سخن میگویم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به مشکلات و مصیبتهای او به طور جداگانه اشاره کنم، دل کسانی که در عزای او به سر میبرند را یکی یکی میسوزانم.
هوش مصنوعی: به جایی رسیدهام که احساس میکنم باید به نجف بروم و به فرزندم بگویم که پدرش به مرتضی وابسته است.
هوش مصنوعی: از شدت تشنگی به سمت بقیع میروم و با چشمانی پر از اشک برای فاطمه (سلاماللهعلیها) صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: من به شهر مدینه نگاه میکنم و در چشمان پر از اشک او حس درد و عواطف عمیقش را میبینم و احساسات او را با نام مصطفی بیان میکنم.
هوش مصنوعی: صحبت از درد و رنج مظلومیت اهل بیت در کربلا در هر جمع و مجلسی که باشم، میکنم و به خاطر این موضوع هر جا که بروم، این روایت را بازگو میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.