شاهی که جان سپرد و، ببر مادرش نبود
جز خاک گرم کرب و بلا بسترش نبود
لب تشنه جان سپرد میان دو نهرآب
گویا که آب، مهریهٔ مادرش نبود
در حال احتضار، به هر سو نظر نمود
غیر از سنان و شمر، کسی بر سرش نبود
بر سینه اش که داشت فزون از ستاره زخم
اما چو زخم داغ علی اکبرش نبود
از بس رسیده بود به جسمش سنان و تیر
جای درست در همهٔ پیکرش نبود
پوشیده بود بر تن خود کهنه پیرهن
آن جامه بعد کشته شدن، در برش نبود
احساس بین که او به غمستان کربلا
غیر از غم سکینه غم دیگرش نبود
شمر لعین برید سرش را زتن مگر
خوف از خدا و شرم ز پیغمبرش نبود
آه از دمی که زینب کبری ز کربلا
می رفت سوی شام و، به سر افسرش نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گریم بر آن غریب که بر تن، سرش نبود
عریان به خاک رفت و، کفن در برش نبود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.