آن روز وعده تو سرآمد نیامدی
نخل امید با ثمر آمد نیامدی
در انتظار وعدهات اندر ره بخارا
مد نگه ز دیده برآمد نیامدی
گفتی که میروم به سمرقند نزد تو
بالله محل نیشکر آمد نیامدی
بهر نثار مقدمت ای گلشن سخن
جان از تن فسرده برآمد نیامدی
با طغرل از نوید تو عنقا پیام داد
با گوشم از وی این خبر آمد نیامدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عدم حضور معشوق در وعدهای که داده است، ابراز ناامیدی و غم میکند. او به انتظار نشسته و از اینکه معشوق به سمرقند نرفته و به دیدارش نیامده، دلشکسته است. همچنین، او به یاد باغی پر از امید و جانفشانیهایی که در انتظار ورود معشوق بوده، حسرت میخورد و از اینکه حتی پیامهایی از طغرل درباره معشوق دریافت کرده، اما همچنان او نیامده، ناراحت است. بهطور کلی، این اشعار بیانگر اشتیاق و ناامیدی شاعر در فقدان معشوق است.
هوش مصنوعی: آن روزی که وعده داده بودی، از راه نرسیدی. درخت امید با ثمرهاش رسید، اما تو باز هم نیامدی.
هوش مصنوعی: در انتظار وعدهای که به من دادهای، در راه بخارا ایستادهام و به دور از چشمانم مینگرم، اما تو نیامدی.
هوش مصنوعی: تو گفتی که به سمرقند میروم و به دیدنت میآیم، ولی ای کاش به خاطر یاد تو یک بار هم به اینجا نیامدی.
هوش مصنوعی: برای قدردانی از حضور تو ای گلشن، جانم از جسم بیروح بیرون آمده، اما تو نیامدی.
هوش مصنوعی: با طغرل، یعنی پرندهی افسانهای، از سوی تو خبری به من رسید که تو هنوز نیامدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.