از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن می کنی
زان پیشتر کآیی برم، سامان رفتن می کنی
ای بت نه ناقوس منی، بهر چه در خلوتسرا
تا می رسد دستم به تو، بنیاد شیون می کنی
از نوبهار آرزو، گلهای اشکم تازه شد
پایی بنه بردیده ام، گر سیر گلشن می کنی
ای دل نخواهی یافتن، از دختر رز بهتری
از صحبت او پا مکش، گر خواهش زن می کنی
طغرا، نفاق دوستان، هرگز نخواهد گشت کم
در پیش ایشان بی سبب، تعریف دشمن می کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.