سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۳ یکدسته گلی دارم و عشقی در تاخت یک بوسه بدان زود بمن باز انداخت گوئی بت من درد دل من بشناخت از بهر دلم گل آبگینی برساخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر گوینده از علاقۀ شدیدش به محبوبش سخن میگوید. او گلهایی را در دست دارد و عشقش را به واسطۀ یک بوسه ابراز میکند. به نظر میرسد محبوبش درک عمیقی از احساساتش دارد و به همین خاطر برای آرامش دلش گلی زیبا میسازد.
هوش مصنوعی: من یک دسته گل دارم و عشقی پرشور به همراه دارم که با یک بوسه به سرعت مرا به خود جذب کرد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد معشوق من به عمق احساسات من پی برده و به همین خاطر برای آرامش دل من گلی زیبا و دلنشین ساخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان عزیز تن بباید پرداخت
گر با غم عشق و عاشقی خواهی ساخت
اندر دل کن ز عشق خواری و نواخت
با روی نکو چو عاشقی خواهی باخت
گر باد پریر خود نرگس بفراخت
دی درع بنفشه نیز بر خاک انداخت
امروز کشید خنجر سوسن از آب
فردا سپر از آتش کل خواهد ساخت
در بزم تو گل با می سوری در ساخت
با باده و گل نرد طرب باید باخت
می بود گل از آه حسود تو فسرد
گل بود می از آتش تیغ تو گداخت
تا خاطر من دست چپ از راست شناخت
یکدم به مراد مرکب عمر نتاخت
ترسم که بدین رنج به امید نواخت
نا یافته کام رفتنم باید ساخت
نردِ هوسِ وصال میباید باخت
اسبِ طمعِ محال میباید تاخت
یک لحظه سپر همی نباید انداخت
میباید سوخت و کار میباید ساخت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.