سوزنی سمرقندی
»
دیوان اشعار
»
هزلیات
»
بخش دوم قطعات
»
شمارهٔ ۱۹ - بد دل و بد طلعت و بد روی و بد دیدار
ای کل رواسک کند و سرسر خار
دیو با دیدار تو چو لعبت فرخار
کنگی گنده دهان و گنده ریش و کور
بد دل و بد طلعت و بد روی و بد دیدار
دیگهای مایه تو پر غدد و کرم
وقیهای روغن تو پر گهین و هار
بر کران ریش تو و اندر میان . . . ون
یله یله هار بینی سله سله مار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف دیو و ویژگیهای زشت و ناخوشایند او میپردازد. دیو با ظاهری ترسناک و بدچهره توصیف شده که به نوعی وحشتناک و بدخلق به نظر میرسد. اشاره به ویژگیهایی مانند دهان بزرگ، ریش انبوه و کوری او تصویر روشنی از زشتیاش را به دست میدهد. همچنین، مضمونهایی از آلودگی و فساد در مایهها و روغنهای او وجود دارد که بر زشتیاش میافزاید. در نهایت، با تصویرهایی از مگسها و مارها، این احساس ناخوشایند و نفرتانگیز بیشتر بارز میشود.
هوش مصنوعی: ای همه زیباییها و آرزوها، با دیدن تو چون درختی سرسبز و خرم شگفتانگیز میشوم.
هوش مصنوعی: مخلوقی بزرگ با دهانی وسیع و ریشی پهن، نابینا و دارای خوی بد، چهره زشت و ظاهری نامناسب.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به وضعیت و حالتی اشاره دارد که در آن چیزی پر از مشکلات و آزارهای مختلف است. به بیان دیگر، از زوایای مختلف، بار سنگینی را به دوش کشیده و تحت فشار قرار دارد. به نوعی میتواند به عدم رضایت و نارضایتی از شرایطی که فرد در آن قرار دارد، اشاره کند.
هوش مصنوعی: در حاشیه ریش تو و در وسط آن، مارهایی را میبینی که به صورت آشفته و بینظم در حال حرکت هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چیست ازین خوبتر، در همه آفاق کار
دوست به نزدیکِ دوست، یار به نزدیکِ یار
دوست برِ دوست رفت، یار به نزدیکِ یار
خوشتر ازین در جهان، هیچ نبودهاست کار
سرو سماطی کشید بر دو لب جویبار
چون دو رده چتر سبز در دو صف کارزار
مرغ نهاد آشیانبر سر شاخ چنار
چون سپر خیزران بر سر مرد سوار
آلت رامش بخواه گوهر شادی بیار
رعد مثال این بزن ابر نهاد آن ببار
خلق همی بنگری روز و شب اندر نشاط
جز طرب اندر جهان نیز ندارند کار
خاک نبینی به ره خرده نقره بساط
[...]
ای ز سپهر کمال تافته خورشید وار
گشته به تمییز و عقل نادرهٔ روزگار
از کرم شهریار کار تو همچون نگار
وز قلمت چون نگار مملکت شهریار
روزه چو بربست رخت؛ عید بیفکند بار
رسم رهی نقد کن؛ بوسه عیدی بیار
ماه شب عید هست ؛ چون سر چوگان تو
زان ز طرب همچو گوی؛ خلق بود بی قرار
روزه گیا می درود ؛ گوئی بر آسمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.