خر خمخانه را آزار کردم
دل خر کرگان را شاد کردم
ز ظلم و داد خر را آگهی نه
که با وی ظلم کردم داد کردم
همان کردم ز ظلم و داد با وی
که با مردان مردم زاد کردم
ز رخش رستم و شبدیز خسرو
نکردم یاد و از وی یاد کردم
بعان و عان ز من فریادها کرد
کزان فریادها فریاد کردم
خری خر نر سرو بزلنج نس را
بزی بازی گرو استاد کردم
براه کهکشان پالیز ویرا
برآوردم فرود آزاد کردم
چه کردم از پس آزاد کردن
بنامش آخری بنیاد کردم
ز بهر خرمن او خرمن ماه
بپنج انگشت حکمت یاد کردم
کهش از زعفران و جو زکافور
علف از عنبر و شمشاد کردم
بماندم اندکی تا خوش بغلطد
که بسپارش خر استاد کردم
بکه در سوزنش میخواستم داد
از آن تدبیر باز استاد کردم
بدو دیوان شعرم شد خر آباد
چو صلح افتاد خیر آباد کردم
بدان کاین صلح ما را جنگ خواند
زبان چون خنجر پولاد کردم
روان میره را خشنود کردم
خرابه هاش را آباد کردم
بنای دوستی نو کردم امروز
عداوت کرد و شب خوش یاد کردم
ازین پس طیبتی باشد که گویم
فلان خر را فلانجا گاو کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویر کشیدن تجربیاتش با خر میپردازد. او ابتدا به خر ظلم میکند، اما بعد از آن تلاش میکند دل خر را شاد کند و به او خوشحالبودن را یاد بدهد. با توصیفاتی از قدرت و شجاعت رستم و خسرو، او به تصویر زشتی و ظلمی که بر خر رفته پرداخته است. شاعر در پایان به آشتی و دوستی با خر اشاره میکند و از ایجاد صلح و آبادانی در روابط خود با دیگران سخن میگوید. او همچنین بر اهمیت حکمت و تربیت در ارتباطاتش تاکید کرده و به نتیجهگیری مثبت از این تجربیات میرسد.
هوش مصنوعی: من به خر خمخانه آسیب زدم و دل خرهای کرگان را شاد کردم.
هوش مصنوعی: با ظلم و ستم، حیوانی (خر) را خبر نکنید چرا که با او رفتار نادرستی داشتم و به او آسیبی زدم.
هوش مصنوعی: من همان گونه با او رفتار کردم که با مردان و انسانها رفتار کردهام.
هوش مصنوعی: من به یاد او، رستم و اسب شبدیز او را فراموش نکردم و به یاد او همیشه در ذهن من باقی مانده است.
هوش مصنوعی: آنکه از من فریاد میزند و شکایت میکند، خود فریاد میکشد که من نیز از آن فریادها ناله میکنم.
هوش مصنوعی: بازیای را که برای اسب نر پرقدرت و تنومند ایجاد کردم، با تلاش و مهارت انجام میدهم.
هوش مصنوعی: در مسیری که به کهکشان میرسد، با شجاعت و با نیت پاک، او را آزاد کردم.
هوش مصنوعی: من چه کار کردم بعد از اینکه دست از آزاد کردن برداشتیم، با نام او به آخرین پایه و اساس رسیدم.
هوش مصنوعی: به خاطر دانههای او، من به پنج انگشت دانش و خرد اشاره کردم.
هوش مصنوعی: من از زعفران و گیاهان خوشبو معطر به عنبر و شمشاد گلی زیبا و دلکش ساختهام.
هوش مصنوعی: میمانم کمی تا ببینم که آیا او میتواند به راحتی با کمک استاد به کارش ادامه دهد.
هوش مصنوعی: در واقع، من میخواستم از آن دردی که در زندگی به من رسیده، شکایت کنم و با تدبیر و دانش خود، توانستم آن را مهار کنم.
هوش مصنوعی: شعرهایم به هم ریخت و تبدیل به چولی پر از خرابه شد، اما وقتی صلح برقرار شد، به خیر و خوبی تبدیلش کردم.
هوش مصنوعی: باید توجه داشته باشی که این صلحی که ما در ظاهر به آن دست یافتهایم، در واقع با زبان و گفتار دیگران همانند جنگی تلقی میشود. من نیز با قدرت و تندی همانند تیری از فولاد عمل کردم.
هوش مصنوعی: با راضی کردن روح، ویرانهها را بازسازی کردهام.
هوش مصنوعی: امروز تصمیم گرفتم که دوستی تازهای بسازم، اما او با من دشمنی کرد و شب به یاد آن خوبیها پرداختم.
هوش مصنوعی: از این به بعد طوری رفتار میکنم که بگویم فلان فرد را در فلان جا به کار گماردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شما را آنچنان واصل بکردم
که نقش اینجا شما نقّاش کردم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.