گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سوزنی سمرقندی

بشهریار جهان داد کردگار جهان

جهان سراسر تا راست کردگار جهان

براست کردن کار جهان رسید و رسد

بشهریار جهان لطف کردگار جهان

ندا رسید بگوش جهانیان ز ملک

که جز ملک نخوهد بود شهریار جهان

خدایگان جهان شهریار کشور گیر

که از ملوک مراو راست گیر و دار جهان

قرار برد ز شمشیر تا پدید آید

ز بیقراری شمشیر از قرار جهان

جهان زکس زکم و بیش کار و بار نیافت

ز بارگاه وی افزود کار و بار جهان

ز عدل اوست بسی بندگان ایزد را

خلاص و راحت و آزادگی ز بار جهان

شه مظفر تمغاج خان که ملک وی است

ازین کنار جهان تا بدان کنار جهان

سر سلاطین مسعود کز سلاله طین

بحق وی آمد شاه بزرگوار جهان

دعای شه شنوند از زبان هر خاطب

که در بلاد جهانند و در دیار جهان

جهان بعهد چو شاه منتظر میبود

درست شد که بحق بود انتظار جهان

بود بملک جهان افتخار هر ملکی

بود بملک وی امروز اتحاد جهان

مطیع و رام و مسخر شدند

جبال و سهل جهان و برو بحار جهان

هرآنچه آن ز شمار جهان بود او راست

هرآنچه نیست ورا نیست از شمار جهان

بباغ ملک جهان رسته بود خار خلاف

بکند خارکن قهر شاه خار جهان

فلک حصار جهان است برج برج بقهر

حصار شاه جهان برتر از حصار جهان

هزار و یک ز جهان نیست و زپی حرمت

یک از مناقب او بهتر از هزار جهان

مخالفان جهانند در حصار جهان

باختیار جهان یا به اضطرار جهان

شکار کرد جهان را چو کبک را شاهین

ز بهر دیدن پنهان و آشکار جهان

جهان و دشمن شاه جهان شکار شدند

جهان شکار شه و دشمنان شکار جهان

ز کردگار جهاندار شاه بر حق است

بعدل احسان شد شاه حقگذار جهان

شد است گوئی از احسان و عدل شاه امروز

جهان قرین بهشت و بهشت یار جهان

بشه رسید رسولی ز شاهراه بهشت

بسی قدم گذرنده ز رهگذار جهان

به هر قدم که زند آفرین شه گوید

بشه خجسته کند روز روزگار جهان

نماز و روزه و بر جرم و زله عفو کند

ز شاه عالم در لیل و در نهار جهان

نثار رحمت حق باشد از رسول بهشت

ثنای مرد حکیم است و بس نثار جهان

جهان بکام دل شاه باد و شه دلشاد

ز تیر ماه و تموز و دی و بهار جهان