گنجور

 
صوفی محمد هروی

وه چه خوش باشد در ایام بهار

باده گلگون و ساقی گلعذار

در جواب او

صحن بغرائی که باشد سیر دار

گر بیابی وقت را فرصت شمار

گرده های میده محبوب من است

خوش بود محبوب یاران در کنار

شد نهان در قند رخسار برنج

مه شود پنهان چو پیدا شد غبار

گفت از گیپا شمیم من به است

زین خطا شد رو سیه مشک تتار

دانه انگور سازد تازه جان

این سخن درست اندر گوش دار

تا بدیدم شربت قند و گلاب

در خمارم، آب سردم از خمار

بهره ها یابی تو از خوان نعم

گر در آئی همچو صوفی مردوار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode