هر که جان در ره تو قربان کرد
بر خود این کار عشق آسان کرد
در جواب او
هر که ماهی شور بریان کرد
معده خویش بحر عمان کرد
سر اسرار خویش راگیپا
دوش از چشم کله پنهان کرد
پیش کشمش مویز می نازد
پسته زین خنده فراوان کرد
کله پخته کار چرب زبان
عذر خواهی به حضرت نان کرد
مرغ بریان چو با مزعفر شست
جمع او را چو خود پریشان کرد
دل چو برداشت دوش لوزینه
جنگ از آن رو به آب دندان کرد
تابه بریان طبیب حاذق بود
صوفی خسته را چو درمان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.