باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبرست
شمشاد سایه پرور ما از که کمترست
در جواب او
از بوی قلیه باز مشامم معطرست
این نکهت این زمان زعبیر که کمترست
گیپا چو حاضرست به پیشت به روی خوان
از نافه های مشک مگو کان مکررست
من بعد روی ما و قدمهای کله پز
هست این سرای بخت و سعادت درین سر ست
درد درون شفا زعسل جوش می شود
تشخیص کرده ایم و مداوا مقررست
من آب روی خود بر دونان چرا برم
این خشک نان ما چو ز خورشید بهترست
دایم برنج خدمت بریان از آن کند
کو در میان اطعمه سلطان و سرورست
صوفی خسته بر نخوداب است از آن اسیر
کز بوی عطر او دل و جانش معطرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.