خدنگ غمزه و ابرو کمان به هم دارد
اگر کشد من بیچاره را چه غم دارد
در جواب او
کسی که دیگ پر از گوشت سر به دم دارد
اگر مراعت قومی کند چه غم دارد
به صحن قلیه برنجی چو راه یافت کسی
دلا بگوی مر او را که مغتنم دارد
دو گرده دارد و یک بره مطبخی چو به پیش
چرا روم به نهاری برش، چو، کم دارد
به سر برون نرود دیگ، هر جفا که کنم
حلیمیش همه ز آن است کو کرم دارد
از آن سبب نرود کله شب برون ز سرا
که نو عروس گدک اندر آن حرم دارد
به روی صحن برنج است سر خرو بریان
عجب مدار چو خاتون محترم دارد
نگر به صوفی بیچاره در تدارک شام
که ذبح می کند ار آهوی حرم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.