عاشق بیچاره چو بیدار شد
مست رخ یار چو هشیار شد
هیچ اثری از رخ دلبر ندید
راست چو ماهی به زمین می طپید
زهره آن نه که برآرد خروش
طاقت آن نی که بباشد خموش
مضطرب و بی سر و سامان شده
عقل درین واقعه حیران شده
گفت خدایا چه کنم این زمان
پیش که گویم غم آن نوجوان
بار خدایا به کمال کرم
دست دلم گیر و برآور ز غم
طاقت این درد ندارم دگر
ای ملک الملک مرا باز خر
بنده درگاه توام یا اله
چاره من کن که تویی پادشاه
از همه عالم شده ام سیر من
می روم از دار جهان دیر من
گر شده ام عاشق و در عشق مست
شکر خدا را که نیم بت پرست
عاشقم امروز، به فریاد درس
جز تو ندارم به جهان هیچ کس
در دل او مهر مرا راه ده
چشم مرا دیدن آن ماه ده
بی رخ او صبر ندارم دگر
پادشها در من مسکین نگر
عاشق درویش درین ناله بود
خادمه اندر عقبش می شنود
باز به دو چشم پر آب، آن زمان
رفت به پیش بت نامهربان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: عاشق بیچارهای وقتی بیدار شد، از عشق یار خود مست و شاداب شده بود. اما وقتی هیچ نشانی از دلبرش نیافت، به شدت مضطرب و نگران شد. او از خداوند درخواست کمک کرد و از کمبود صبر و طاقت خود در برابر این درد شکایت کرد. عاشق در عین حال که به خداوند پناه میبرد، اعتراف میکند که عشقش به غیر از معشوق در جهان هیچ چیز دیگری نمیتواند باشد. او امید دارد که معشوقش مهر او را در دل داشته باشد و با نگاهی از جانب او آرام شود. در نهایت، او با چشمانی پر از اشک به سمت محبوب خود میرود.
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره وقتی بیدار شد، مانند شخصی مست است که به زیبایی معشوقش نگاه میکند و سرمست از آن زیبایی احساس خوشحالی میکند.
هوش مصنوعی: در این متن به زیبایی و جذابیت چهره دلبر اشاره شده است. شاعر از شدت شوق و علاقه، خود را همچون ماهی که روی زمین میجوشد توصیف میکند، که نشاندهندهی احساسات عمیق و بیتابی اوست. در کل، حسرت و اشتیاق نسبت به دیدن چهره محبوب و زیباییاش را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زهره به معنای دل و جرأت است. این جمله میگوید که قدرت واقعی در این نیست که کسی فریاد بزند یا خود را نشان دهد، بلکه در سکوت و صبر در برابر مشکلات و دردها نهفته است. کسانی که میتوانند در خاموشی تحمل کنند، در واقع از شجاعت و استقامت بیشتری برخوردارند.
هوش مصنوعی: عقل در این واقعه به شدت مضطرب و بینظم شده و در حیرت و سردرگمی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: ای خدا، اکنون چه باید بگویم در مورد غم و اندوه آن جوان؟
هوش مصنوعی: خدایا، با لطف و کرم بینظیرت، به من کمک کن و از غم و اندوه نجاتم بده.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم این درد را تحمل کنم، ای بزرگترین پادشاه، مرا دوباره به حالت قبل برگردان.
هوش مصنوعی: ای خدا، من بنده تو هستم، مرا یاری کن که تنها تو هستی که میتوانی مشکل مرا حل کنی.
هوش مصنوعی: من از همه چیز دنیا خسته شدهام و اکنون به سوی سرای آخرت میروم.
هوش مصنوعی: اگر عاشق و در عشق شگفتزده شدهام، سپاسگزارم که من به بتپرستی گرایش ندارم.
هوش مصنوعی: امروز عاشق تو هستم و در دنیا هیچ کس دیگری را ندارم که به فریاد من برسد.
هوش مصنوعی: در دل او جایی برای عشق من فراهم کن و به من اجازه بده تا آن چهره زیبا را ببینم.
هوش مصنوعی: بدون چهره او، دیگر نمیتوانم صبر کنم، ای پادشاهان، به حال زار من نگاه کنید.
هوش مصنوعی: عاشق درویش در این نالهها و زاریهایش مشغول است و خدمتکارش در پشت سر او این صحبتها را میشنود.
هوش مصنوعی: با چشمان پر از اشک، دوباره به سوی آن بت بیرحم پیش رفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.