گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲ - فصل

 

آن کیست که بی تو ساعتی خوشدل بود.

بیا ای مفرح کربت و مونس غربت

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

فرمان ترا که باد نافذ

بر جان رهی کشد به پیشت

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۷ - داستان گرگ و روباه و اشتر

 

زین بیش غم زمانه نتوان خوردن

چه توان کردن چو هیچ نتوان کردن

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

رنگ گلت از دلم سرشتند

چونانکه ز عشق تو گل من

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۲ - داستان مرد لشکری با معشوقه و شاگرد

 

و الله که اگر شوی چو ماه اندر میغ

کس باز نداردم ز روی تو به تیغ

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۴ - داستان گازر با خر و پسر و گرداب

 

مدبر نکند کار به گفت عاقل

هرگز نشود به حیله مدبر، مقبل

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۵ - آمدن دستور دوم به حضرت شاه

 

خوانده عدل تو در همه آفاق

تخته های مکارم الاخلاق

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

زر اگر مایل خران نشدی

حلقه فرج استران نشدی

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۳ - زبان گشادن شاهزاده روزهشتم

 

گر بسنجد سپهر، حلم ترا

بشکند خرد پله و شاهین

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

احسنت و زهی، چشم بدان دور از تو

لیس من الله بمستنکر

ان یجمع العالم فی واحد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

مازار دل جانوران از پی کین

کاین جان عزیزست بر جانوران

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۰ - داستان روباه و کفشگر و اهل شارستان

 

چون کارد به جان رسید بگشادم راز

باری نشوم به خون خویشم انباز

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۰ - داستان روباه و کفشگر و اهل شارستان

 

جزای نکویی بود هم نکو

چنان چون جزای بدی هم بدی

ظهیری سمرقندی
 
 
sunny dark_mode