گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۸۳

 

دل گرچه نه پیداست نهانش نه تویی

گیرم که دل من است جانش نه تویی

آتش چه زنی در وی، پرخون چه کنی

کآخر شب و روز در میانش نه تویی؟

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۱ - نسخهٔ معجون اُسقُف

 

تربد فلفل سیاه قاقله سمقونیا

گیر یک مثقال از هر یک اگر سازی دوا

نیمهٔ مثقال بسباسه بیاور زنجبیل

با قرنفل دارچینی آنگه جوز بوزا

از شکر ربع وقیّه جمع کن با این همه

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۲ - در رثای شروانشاه اخستان

 

جمیع الناس غمگینٌ که شروان شاههم مرده است

وفات شاههم اکنون طرب من قلبهم برده است

بهذا الصرصر العاصف کزو شروان مشوّش شد

درخت القلبشان خشک و گل الارواح پژمرده است

زن و مرد بلد جمله لِاَجل تلخی موتش

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۳

 

مهتری باش و هرچه خواهی کن

نه بزرگی به مادر و پدر است

نافهٔ مشک را ببین به مَثَل

کاین مثالی بزرگ و معتبر است

کاو زآهو گرفت عزّ و شرف

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۴

 

جانا به جز از یاد تو در سر هوسم نیست

سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست

امروز منم خسته و بی مونس و بی یار

فریاد همی خواهم و فریادرسم نیست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۵

 

اگر به حضرت عالی نمی شوم چاکر

نه آنک بهتر از آن مأمنی تواند بود

ولیک خاک جناب تو درگذشت از آن

نصیب دیدهٔ همچون منی تواند بود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۶

 

بر زمین آن درخت چیست که او

همنژاد سرمناره بود

برو برگش زمرّد و لعل است

مگر اصلش زسنگ خاره بود

بر سر او نشسته مرغی سبز

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۸

 

عنقاء مُغر بست درین دور خرّمی

گم گشت خرّمی زجهان همچو آدمی

چندانک در صحیفهٔ عالم نگه کنم

غمخواره آدم آمد و بیچاره آدمی

هر کس به قدر خویش گرفتار محنتی است

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۹

 

ما تو را حرمتی اگر داریم

نه زاندیشه ای است یا بیمی

یا زمال تو، گر بسی داری

چشم داریم بر زر و سیمی

لیک از روی مزد می خواهیم

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۳

 

حاتم باشی با همه کس وقت سخا

چون نامه به نام ما رسد طی گردد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۴

 

زنهار زآهشان بیندیش که آه

دودی است که زیر دامن آتش دارد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۵

 

مه را به بناگوش تو نسبت کردم

زنهار که این سخن به گوش تو رسد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۶

 

خال تو راست حالتی سخت عجب که هرکه او

می‌نگرد به خال تو شیفته‌حال می‌شود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۷

 

لبش رنگ لعل و دمش بوی مشک

شراب آتش تر قدح آب خشک

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » مصراعها و ابیات پراکنده و ناقص » شمارهٔ ۸

 

گفتم که تو را کجا توانم دیدن

گفتا که مرا کجا توانی دیدن

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۸۶
۸۷
۸۸