گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

دل گرچه نه پیداست نهانش نه تویی

گیرم که دل من است جانش نه تویی

آتش چه زنی در وی، پرخون چه کنی

کآخر شب و روز در میانش نه تویی؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode