گنجور

 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۶
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۹

 

خوی خود را ز روزه تیره مکن

کز همه حلم و بردباری به

چون شود روزه مایه آزار

روزه خواری ز روزه داری به

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۹

 

هرچه یابی به خانه از تر و خشک

به کز آن تا حد شبع بخوری

تا طعام کسان هوس نکنی

وز عطای خسان طمع ببری

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۹

 

هرکه گوید خوان و نان من بکش

پای خویش از خوان و دست از نان او

تره ای کز بوستان خود خوری

خوشتر است از بره بریان او

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۰

 

به پنج می رسد اسباب زندگانی خوش

به اتفاق حکیمان شهره در آفاق

فراغ و ایمنی و صحت و کفاف معاش

رفیق خوب سیر، همدم نکو اخلاق

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۲

 

شاه آن باشد که روشن خاطر و بخرد بود

نیکوان را حال ازو نیکو، بدان را بد بود

۱ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۳

 

خواهی که شاه عدل کند عدل پیشه باش

در کار خود که معرکه گیر و دار توست

شاه آینه ست و هرچه همی بینی اندر او

پرتو فکنده قاعده کار و بار توست

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۴

 

هزار گونه خصومت کنی به خلق جهان

ز بس که در هوس سیم و آرزوی زری

تو راست دوست زر و سیم، خصم صاحب آن

که گیری از کفش آن را به ظلم و حیله گری

نه مقتضای خرد باشد و نتیجه عقل

[...]

۳ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۵

 

بایدت منصب بلند بکوش

تا به فضل و هنر کنی پیوند

نه به منصب بود بلندی مرد

بلکه منصب شد به مرد بلند

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۶

 

این سه کار است کش نگارد زشت

از سه کس خامه نگارنده

تندی خوی پادشاه قوی

حرص دانا و بخل دارنده

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۷

 

به عدل کوش که چون صبح آن طلوع کند

فروغ آن برود تا هزار فرسنگی

ظلام ظلم چو ظاهر شود برآرد پر

جهان ز تیرگی و تلخ عیشی و تنگی

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۸

 

به درویش گفت آن توانگر چرا

به پیشم پس از دیرها آمدی؟

بگفتا چرا نامدی پیش من

بسی خوشتر است از چرا آمدی

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۲

 

عدل و انصاف دان نه کفر و نه دین

آنچه در حفظ ملک در کار است

عدل بی دین نظام عالم را

بهتر از ظلم شاه دیندار است

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۳

 

هر نکته کاید از لب داننده گوهریست

خوش آن که ساخت گنج گهر درج سینه را

دانا دل از جواهر حکمت خزینه ایست

از خویشتن مدار جدا این خزینه را

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۴

 

ناخردمند که بر قاعده طبع رود

همه آداب وی افتد ز ره صدق و صواب

لیک بخرد که به دستور خرد کار کند

شود از حسن کیاست ادب آموز دواب

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۵

 

بود ایوان قرب شاه والا

به آن ایوان مرو بسیار بالا

که ترسم چون ازان ایوان درافتی

ز هر افتاده ای محکمتر افتی.

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۶

 

چو شاه را نبود آگهی ز حال سپاه

کجا سپاه ز قهر وی احتراز کنند

به قصد ظلم هزاران بهانه پیش آرند

به چنگ فسق هزاران ترانه ساز کنند

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۷

 

پادشه باید که باشد همچو کرگس با خبر

زانچه افتاده ست گرداگرد او مردارها

نی چو مرداری که گردش صف کشیده کرگسان

تیز کرده بهر نفع خود بر او منقارها

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۸

 

از گناه تو چو آگاه شود شاه کریم

معترف باش به آن وز کرمش عذر بخواه

مکن انکار گنه زانکه گناه دگر است

بلکه بسیاری ازان هم بتر انکار گناه

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۹

 

سیم بر زر خریده تنگ مگیر

تا بدان نفس او بیارامد

تن به اتلاف مال ازو درده

تا به اتلاف جان نینجامد

۲ بیت
جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۱۰

 

چون شود با تو یار جنگ اندیش

جز جدایی مگیر با او پیش

جد مکن در خصومت بسیار

اندکی روی آتشی بگذار

۲ بیت
جامی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۶
 
تعداد کل نتایج: ۳۱۰