الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۳ - در منقبت گوید
ویژه ملک ممالک عشق
آن مرشد و پیر سالک عشق
داماد و پسر عم پیمبر
مولای جهان ولیّ داور
شاه دو سرا علی عالی
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت صدیقه ی کبری علیهاالسلام گوید
این تا جوران عرش مسند
هستند ز گوهر محمد
مادر همه را بتول عذراست
کاو را لقب از خدای زهراست
آن عصمت کردگار بی چون
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۵ - در مناجات گوید
ای شورش عشق از تو شوری
مهر و مه و انجم از تو نوری
منظور تویی ز عشق ما را
نی منظر حسن آن دلارا
زین نامه که هست دفتر حسن
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۱
به نام آنکه جان را داد مسکن
چو یوسف اندرون محبس تن
به نام آنکه دلها کرد نخجیر
ز عشق افکندشان بر پای زنجیر
جهانبان کارفرمای یگانه
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گوید
شهنشاه رسولان مکرّم
جهاندار و نگهبان دو عالم
خداوند براق و رفرف و تاج
شه گردو ننورد و عرش معراج
محمد آفتاب برج لولاک
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۳ - در منقبت شاه اولیاء علیه السلام گوید
سریر آرای ایوان هدایت
امیرالمؤمنین شاه ولایت
امام اولین ملک جهان را
خبردار آشکارا و نهان را
چراغ چشم و روح جسم آدم
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۴ - در مدح باب الحوایج موسی بن جعفر علیهماالسلام
سزد گر با دل پژمان کنم یاد
درود از بسته ی زنجیر بیداد
پناه خلق و فرزند پیمبر
امام هفتمین موسی بن جعفر
اسیر فتنه ی بدخواه ملعون
[...]
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۵ - در مدح شیخ و مرشد خویش گوید
کنون گویم ثنا مرد خدا را
سمیّ مصطفی و مجتبی را
شهی دنیا به چشم همّتش دون
کشیده خانقاهش سر به گردون
یکی شمعی دلم کاشانه ی او
[...]