گنجور

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۴

 

چون آمدنم به من نَبُد روز نخست،

وین رفتنِ بی‌مراد عَزمی است درست،

برخیز و میان ببند ای ساقی چُسْت،

کاندوهِ جهان به می فروخواهم‌شست.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۵

 

چون عمر به سر رسد، چه بغداد چه بلخ،

پیمانه چو پر شود، چه شیرین و چه تلخ؛

خوش باش که بعد از من و تو ماه بسی،

از سَلْخ به غُرّه آید، از غُرّه به سَلْخ!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۶

 

* جُز راهِ قَلَندرانِ میخانه مپوی،

جز باده و جز سِماع و جز یار مجوی؛

بر کَفْ قَدَحِ باده و بر دوشْ سبو،

می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۷

 

* ساقی غمِ من بلند‌آوازه شده‌است،

سرمستیِ من برون ز اندازه شده‌است؛

با مویِ سپیدْ سرخوشم کز میِ تو؛

پیرانه‌سرم بهارِ دل تازه شده‌است.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۸

 

* تُنْگی میِ لَعْل خواهم و دیوانی،

سَدّ‌ِ رَمَقی باید و نصف نانی،

وانگه من و تو نشسته در ویرانی،

خوشتر بُوَد آن ز مُلْکَتِ سلطانی.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۹

 

* من ظاهرِ نیستی و هستی دانم،

من باطنِ هر فراز و پستی دانم؛

با این‌همه از دانشِ خود شَرْمَم باد،

گر مرتبه‌ای وَرایِ مستی دانم.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۱۰۰

 

از من رَمَقی به سعی ساقی مانده‌است،

وَزْ صحبتِ خلق، بی‌وفاقی مانده‌است؛

از بادهٔ دوشین قَدَحی بیش نماند.

از عمر ندانم که چه باقی مانده‌است!

خیام
 
 
۱
۲
sunny dark_mode