گنجور

عراقی » لمعات » لمعۀ پنجم

 

عباراتنا شتّی و حسنک واحد

وکلُّ إلی ذاک الجمال یشیر

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ پنجم

 

نظارگیان روی خوبت

چو در نگرند از کرانها

در روی تو روی خویش بینند

زینجاست تفاوت نشانها

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ ششم

 

هر دم که در صفای رخ یار بنگرد

گردد همه جهان بحقیقت مصورش

چون باز در فضای دل خود نظر کند

بیند چو آفتاب، رخ خوب دلبرش

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ ششم

 

عشق مشاطه‌ایست رنگ آمیز

که حقیقت کند برنگ مجاز

تا بدام آورد دل محمود

بطرازد بشانه زلف ایاز

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ ششم

 

رأیت ربیبعین ربی

فقلت من انت؟ فقال انتا

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

نقل فئوادک حیث شئت من الهوی

ما الحب الا للحبیب الاول

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

آن را که بخود وجود نبود

او را ز کجا جمال باشد؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

مرد عشق تو هم توئی، که توئی

دایماً بر جمال خود نگران

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

این چنین عاشقی که می‌شنوی

در همه آفاق گردش نیست

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

دعوی عشق مطلق مشنو ز نسل انسان

کانجاکه شیر عشق است انسان چه کار دارد؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

تو دیده بدست آر، که هر ذره ز خاک

جامیست جهان نمای،‌ چون در نگری

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

هر گدائی مرد سلطان کی شود؟

پشه‌ای آخر سلیمان کی شود؟

نی عجب این است کان مرد گدا

چون که سلطان است، سلطان کی شود؟

بوالعجب کاریست،‌بس نادر رهی

[...]

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هفتم

 

میل خلق جمله عالم تا ابد

گر شناسند واگر نه سوی تو است

جز ترا چون دوست نتوان داشتن

دوستی دیگران بر بوی تو است

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هشتم

 

یاری دارم که جسم و جان صورت اوست

چه جسم و چه جان؟ جمله جهان صورت اوست

هر صورت خوب و معنی پاکیزه

کاندر نظر من آید آن صورت اوست

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هشتم

 

در شهر بگوی یا تو باشی یا من

کاشفته بود کار ولایت بدو تن

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ هشتم

 

در کدام آینه درآید او؟

خلق را روی کی نماید او؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ نهم

 

جام جهان نمای من روی طرب فزای تو است

گرچه حقیقت من است جام جهان نمای تو

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ نهم

 

در تنگنای صورت معنی چگونه گنجد؟

در کلبه گدایان سلطان چه کاردارد؟

صورت پرست غافل معنی چه داند آخر؟

گو:‌با جمال جانان پنهان چه کار دارد؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ دهم

 

کسی کاندر نمک زار اوفتد گم گردد اندروی

من این دریای پرشور از نمک کمتر نمی‌دانم

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ دهم

 

نیست را کعبه و کنشت یکی است

سایه را دوزخ و بهشت یکی است

اذا طلع الصباح بنجم راح

تساویفیه سکران وصاح

عراقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode