گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح صدرالدین خنجندی

 

المتنة لله که تأیید ظفر یافت

صدری که ازودولت و دین رونق و فریافت

المنة لله که چو فردوس شد امروز

آنشهر که از غیبت او شکل سقریافت

المنة لله که ازاین مقدم میمون

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶

 

ای دیدنت آسایش و خندیدنت آفت

گوی از همه خوبان بربودی به لطافت

ای صورت دیبای خطایی به نکویی

وی قطره باران بهاری به نظافت

هر ملک وجودی که به شوخی بگرفتی

[...]

سعدی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۴۲ - سعد و سعید

 

اهلی چه خوش آنعید که او سوی تو بشتافت

بس عید بیابی کم از آن لیک توان یافت

اهلی شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

خون می‌خوری و نیستت از خلق مخافت

تا چند کنی شوخی؟ تا چند ظرافت؟

ای حسن و صباحت اثری از گل رویت

از چاه زنخدان تو خورد آب لطافت

بوی میش آورد سوی خانه خمار

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

ای جسم تو بگرفته ز جان باج لطافت

جان را همه آسیبی و دل را همه آفت

جان را بود آن لطف که در جسم کند جای

تو جای بجان کرده ای از فرط لطافت

پرداختم از غیر تو دل بهر تو آری

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode