گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

پیغام دوست راحت جان است و راح روح

هان تا طرب کنیم به شکرانه ی فتوح

بر یاد دوستان حقیقی شراب شوق

بر کف نهیم بر زده بر توبه ی نصوح

رغم مخالفان خفقان فوآد را

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶

 

ساقی ز بامداد بیاور غذای روح

ماییم و هر دو عالم و توزیع یک صبوح

بر یاد دوستان حقیقی علی الخصوص

می بر طلوع صبح علی الله زهی فتوح

گویند رفت پنجه در شصت توبه کن

[...]

حکیم نزاری
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

زآنگه که مست عشق تو شدسیف رابهست

یک کام از لب تو که صد جام از صبوح

ای پیک نامه ور زمن آن ماه را بگوی

فی جنب شمس غرتک البدر لا یلوح

واین خسته فراق ترا طرفه حالتیست

[...]

سیف فرغانی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح

«یا ایها المزمل » قم و اشرب الصبوح

درکش می صبوح که ارباب ذوق را

هم قوت جسم می شود آن هم غذای روح

از هر پیاله می که گشادم به آن دهان

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode